Quantcast
Channel: هفت وادی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

دکتر بیژن بیدآباد

$
0
0
بیژن بیدآباد در نیمه‌ی شهریور سال ۱۳۳۸ از والدینی با اصالت همدانی اما در تهران به دنیا آمد. خانواده‌ی وی یک خانواده اصیل و معمولی‌ با اعتقادات عمیق مذهبی‌ بود. وضع اقتصادی خانواده در حد متوسط رو به پائین قرار داشت. والدینش پس از ازدواج به تهران مهاجرت کردند.پدرش کارمند هواپیمایی و مادرش به کار هنری آرایش بانوان اشتغال داشت. بیژن بیدآباد شرایط سخت دوران کودکی خویش را اینگونه برمی‌‌شمرد: من در جنوب و غرب تهران بزرگ شدم مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندم فاقد هر گونه امکاناتی بود طوری که هر بار که باران می‌‌آمد آنقدر از سقف کلاس آب چکه می‌کرد که سرآخر در کف کلاس گویی سیل جاری بود. آب لوله کشی‌ در آن موقع در دسترس نبود و برای تهیه آب آشامیدنی باید به محله‌هایی که دستگاه فشاری آب بود می‌‌رفتیم و سطل‌های آب را پر می‌کردیم که تقریبا کار هر روزه‌ی ما بود، از آن گذشته نیمه شب‌ها باید به کمک پدر می‌‌رفتیم و راه آب آب انبار را از داخل جوی کوچه باز می‌‌کردیم تا آب انبار برای تأمین آب غیر شرب مصرفی پر شود. تلویزیون هم که نداشتیم اما آن معدود کسانی‌ که داشتند گاهی ما بچه‌ها را برای تماشای برنامه‌های آن دعوت می‌کردند که البته مایه‌ی خوشحالی‌ ما بود. وی خاطره‌ای از دوران مدرسه نیز دارد که: من و برادر و پسر عمویم هرسه در یک مدرسه درس می‌‌خواندیم روزی به شاگردهای ممتاز مدرسه جایزه می‌‌دادند زمانی‌ که از بلندگو نام بیدآباد را صدا کردند هر سه‌ی ما به سرعت خودمان را به بالای پله‌ها رساندیم اما من که از آنها کوچکتر بودم و کلاس اول جایزه را که یک مداد پاکن دار بودو قیمتش آن‌روز یک ریال بود دریافت کردم که تا مدتها موجب شور و شعف من شده بود.

وی در کنار تحصیل در مقطع دبیرستان به واسطه شور و علاقه‌ی زیاد به دانستن علوم مختلف، مطالعات خود را تنها معطوف به کتب دبیرستانی‌ نکرده و سعی‌ در تجربه کردن موضوعات علمی به صورت شخصی‌ نمود بطوری که خود می‌‌گوید: در سه راه اکبر آباد نزدیک چهار راه لشگر مرکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرار داشت. من ساعتها وقت خود را آنجا می‌گذراندم و کتابهای زیادی از آنجا امانت می‌‌گرفتم تا در خانه مطالعه کرده آزمایشات علمی‌ را خودم انجام دهم. دامنه علاقه‌مندی به فراگیری و تجربه و کشف راز درونی‌ علوم مختلف طیف وسیعی از تجربیات و تحقیقات شخصی وی را در بر می‌گرفت، از آزمایش ساخت موشکی که بتواند در خلا حرکت کند تا ارتقا مختصات دو بعدی دکارت به مختصات سه بعدی تا ساخت محلولی از آب برنج برای از بین بردن رنگها... را شامل می‌شد

بیژن بیدآباد در حالی‌ که هنوز ۱۵ سال را تمام نکرده بود موفق به اخذ مدرک دیپلم متوسطه گردیده و در همان سال(۱۳۵۴) وارد دانشکده‌ی علوم سیاسی دانشگاه تهران گردید و در تابستان ۱۳۵۷ موفق به اخذ مدرک لیسانس گردید، وی سپس برای کسب مدرک فوق لیسانس با رتبه‌ی بالا در رشته اقتصاد دانشگاه شیراز پذیرفته شد. وی دوره‌ی فوق لیسانس را تنها در دو ترم به پایان رسانید و کمی‌ قبل از انقلاب فرهنگی‌ در سال ۱۳۵۹ موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس در رشته مزبور گردید.

وی پس از پایان تحصیلات در مقطع فوق لیسانس در آزمون مرکز آمار ایران شرکت نموده و در بین ۱۱۰۰ متقاضی با کسب رتبه‌ی اول به استخدام مرکز آمار در آمده و بنا به درخواست شخصی‌ به سازمان برنامه و بودجه شهرستان اراک منتقل گردیده و در آنجا مشغول به خدمت می‌گردد. ایشان دلیل اصلی‌ اصرار به انتقال به اراک را ارادت به جناب آقای حاج محمد خان راستین (درویش رونق علی‌) عنوان می‌‌نمایند.

در سال ۱۳۶۴ و درپی‌ انتشار اعلامیه‌ای از طرف دانشگاه آزاد مبنی بر برگزاری نخستین دوره دکترای اقتصاد در این دانشگاه در آزمون فوق شرکت نموده و با کسب رتبه‌ی بالا در مقطع دکترا پذیرفته می‌‌شود، و این در حالی بود که وی هزینه ۲۴۰۰۰ تومانی دانشگاه را می بایست با حقوق ماهی ۱۳۰۰۰ تومانی خویش پرداخت نماید، لذا با درخواست شخصی و با مساعدت دکتر جاسبی (رئیس سابق دانشگاه آزاد) و بر اساس نمرات بالا، ایشان در تمام مدت تحصیل از پرداخت شهریه معاف گردیدند، 
دکتر بیدآباد در پاسخ خبرنگار روزنامه هم میهن (تیر ماه ۱۳۸۸) که پرسید برای چه تا این اندازه مورد توجه رئیس دانشگاه آزاد و اعضای گروه اقتصاد بودید؟ می‌گوید : من اولین فارغ التحصیل مقطع دکترای دانشگاه آزاد بودم و به عنوان اولین محصول دانشگاه در این مقطع می‌‌توانستم دلیلی‌ بر کیفیت آموزش در دانشگاه آزاد باشم. ایشان سرانجام در سال ۱۳۶۸ موفق به اخذ مدرک دکترای خود گردید ، بنابر این رشته تخصصی  ایشان در مقطع دکترا اقتصاد سنجی و رشته فرعی مالیه بین المللی ،

دکتر بیدآباد زمینه‌های آشنایی خود با تصوّف را اینگونه شرح میدهد: آموزه‌های مذهبی‌ ، اخلاقی‌ و رفتاری خانواده‌ام به گونه‌ای بود که من اسلام را با استدلال و نه با قلب قبول کرده بودم. کتابهای زیادی هم راجع به دین خوانده بودم، پای وعظ وعاظ زیادی هم نشسته بودم ،ولی‌ برآیند همه‌ی اینها در جستجوی حقیقت،مرا به سمت حکمت و تصوّف راهنمایی کرد.در نهایت با بررسی دیدگاه‌های مختلف به این نتیجه رسیدم که باید از جانب خدا، مربی‌ برای ما وجود داشته باشد تا او بتواند فرد را هدایت کند. شنیده بودم که هر کس ۴۰روز را به اخلاص بگذراند،دریچه‌های حکمت به روی او باز می‌‌شود. در ادامه این جستجوها در این موضوع با مشاهداتی که در خواب و بیداری برایم پدید آمد، متوجه شدم که باید به مربی‌ الهی مراجعه کنم.

در زمان قطبیت جناب آقای (حاج سلطان حسین تابنده گنابادی رضا علیشاه) بود که از نزدیک به بررسی تصوّف پرداختم. بارها به مجالس صوفیه رفتم و به صحت عقیده ،عمل و گفتار بزرگان تصوّف پی‌بردم ،و در نهایت در خدمت یکی‌ از مشایخ جناب آقای رضا علیشاه یعنی‌ آقای حاج محمد خان راستین بیعت کرده و عملا وارد رشته تصوّف و سلوک شدم.

دکتر بیدآباد که در سال ۱۳۷۴ به دلیل اعتقادات درویشی از وزارت اقتصاد کنار گذاشته شد در جواب خبرنگار‌ی که از وی پرسید چگونه کسی‌ که اقتصاد را که بر اساس منطق و ریاضی‌ است دنبال می‌‌کند می‌‌تواند به عرفان که مبتنی‌ بر درک شهودی است روی آورد ؟ می‌‌گوید:

عرفان عین منطق ریاضی‌ است، علم خدا شناسی‌ منطبق با علم فیزیک است. در ۱۴۰۰ سال پیش پیامبر فرمود "اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ" یعنی‌ به زبان ساده "هستی‌ انرژی است". فیزیک معاصر تازه قدمهای کوچکی در درک صحت این نظریه برداشته است. و در ادامه می‌‌افزاید که علم در اثر سواد پدید نمی‌‌آید. علم بر اثر تقوا حاصل می‌‌شود. خداوند در آیه ۲۸۳ سوره بقره می‌‌فرماید"وَاتَّقُواْاللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُاللّهُ" یعنی‌ تقوا پیش بگیرید تا خداوند به شما علم بیاموزد. علم از مصدر روشنایی است. آنچه در دانشگاه تدریس می‌‌شود سواد است، سواد از مصدر سیاهی است. به پیامبر فرمودند قرائت کن اسم پروردگارت را که خلق کرد. اسم عبارت است از هر چیزی که دلالت بر مسما کند. وگرنه در غار حرا کتاب نبود. قرائت اسم یعنی‌ تفکر در هستی‌، وقتی‌ در اثر کثرت تفکر در این هستی‌ فکر متمرکز شود علم در انسان تراوش می‌‌کند.

عرفان نتیجه تراوش این علم است که به معنی شناخت این عالم است و روش شناخت این عالم از تفکر در این عالم باید شروع شود و تفکر در کتاب عالم هستی‌ باید با فکر کردن بر اسمأ الهی آغاز شود و همه‌ی موجودات اسم خدا هستند و به واسطه‌ی همین تفکر در اسمأ الهی که همین موجودات هستند باید پی‌ به مسما برد. به همین واسطه است که آیه‌ی "بسم الله الرحمن الرحيم" بیش از همه تکرار شده است. 

بر پایه گزارش روزنامه هم میهن (۱۳۸۸) همراه با ویرایش

Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>