Quantcast
Channel: هفت وادی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

رساله صد میدان ۱

$
0
0
خواجه عبدالله انصاری معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» از اعقاب ابو ایوب انصاری است که صحابه‌ی پیغمبر بود. مادرش از مردم بلخ بود و عبدالله خود در هرات متولد شد و از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا داشت چنانکه شعر فارسی و عربی را نیکو می‌سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب مشهور بود و مخصوصاً در حدیث قوی بود و در فقه روش امام حنبل را پیروی می‌کرد.

وی در تصوف از استادان زیادی تعلیم گرفت و دوبار به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی شتافت و این دیدارها تاًثیر زیادی در روحیات و منش وی داشته است. محل اقامتش بیشتر در هرات بود و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اشتغال داشت. انصاری شعر می‌سرود ولیکن بیشتر شهرت وی به جهت رسالات و کتب مشهوری است که تألیف کرده‌است و از آن جمله‌است ترجمه‌ی املاء طبقات‌الصوفیه سلمی به لهجه‌ی هروی و تفسیر قرآن که اساس کار میبدی در تألیف کشف‌الاسرار قرار گرفته‌است.از رسائل منثور او که به نثر مسجع نوشته مناجات‌نامه، نصایح،زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبت‌نامه، هفت‌حصار، رساله‌ی دل و جان، رساله‌ی واردات و الهی‌نامه را می‌توان نام برد.


رساله‌ی صد میدان شامل صد میدان عرفانی است،که سالک را با خود از گردنه های صعب عرفان عبور می دهد،از میدان اول که توبه است شروع می شود،و در آخر به بقا ختم می شود.عارف زمانی که از خود و خواسته و مشتهیات نفسش خالی گردد، می تواند مهیای حضور دلبر بیکران خود شود،و چون او آید دیگر خودی باقی نمی ماند،و وجودش همه «او» می شود،چنین است که می گویند،فانی شده و باقی به بقای دوست...

اینک ضمن معرفی کتاب (رساله) صد میدان که از تالیفات خواجه عبدالله انصاری می‌باشد. قسمتهای مختلف این کتاب که شامل میادین مختلف راه می باشد را به مرور در اختیار خوانندگان هفت وادی قرار می‌دهیم

ميدان اول مقام توبه است

«و توبه بازگشتن است به خدای. قوله تعالی: «توبوا الیالله توبه نصوحا» بدانكه علم زندگانی است، و حكمت آينه، و خرسندی حصار، و اميد شفيع، و ذكر دارو، و توبه ترياق(پادزهر). توبه نشان راه است و سالار بار و كليد گنج و شفيع وصال و ميانجی بزرگ و شرط قبول و سر همه شادی. و اركان توبه سه چيز است: پشيمانی در دل، و عذر بر زبان، و بريدن از بدی و بدان. و اقسام توبه سه است: توبه مطيع، و توبه عاصی و توبه عارف

توبه مطيع از بسيار ديدن طاعت، و توبه عاصی از اندك ديدن معصيت، و توبه عارف از نسيان منت
و بسيار ديدن طاعت را سه نشان است: يكی خود را به كردار خود ناجی ديدن، ديگر مقصران را به چشم خاری نگريستن، سوم عيب كردار خود باز ناجستن. و اندك ديدن معصيت(گناه)را سه نشان است: يكی خود را مستحق آمرزش ديدن، ديگر بر اضرار (جمع ضرر) آرام گرفتن، سوم با بدان الفت داشتن. و نسيان منت را سه نشان است: چشم احتقار از خود برگرفتن( بدی های خود را ندیدن)، و حال خود را قيمت نهادن ( خود را بزرگ دیدن)، و از شادی آشنایی فرو استادن.(از شادی دیگران شاد نشدن)»

میدان دوم مروت:
گم بودن است ودرخودزیستن.ارکان مروت سه چیزاست زندگانی کردن باخودبه عقل وباخلق به صبرو باحق به نیازونشان زندگانی کردن باخودبه عقل سه چیزاست:قدرخوددانستن واندازه‌ی کارخوددیدن و درخیرخویش کوشیدن.نشان زندگانی کردن باخلق به صبر سه چیزاست:به توانائی ایشان از ایشان راضی بودن وعذرهای ایشان رابازجستن وداد ایشان ازتوانائی خود دادن.ونشان زندگانی باحق به نیاز سه چیزاست:هرچه ازحق آیدشکرواجب برآن  وهرچه ازبهرحق کنی عذرواجب  دیدن واختیارحق راصواب دیدن.

میدان سوم انابت

از ميدان مروت ميدان انابت زايد قوله تعالي:"و ما يتذكّر الا من ينيب"
انابه زاری کردن و التماس به درگاه خدا نمودن و بازگشتن از همه چیز است .
انابت سه قسم است: اول انابت انبياء صلوات الله عليهم كه همگي باز گشتند، كه كس را جز از ايشان طاقت آن نيست. ابراهيم عليه السلام را گفت:"لأواه منيب." داود عليه السلام را گفت:" خرّ راكعاً و اناب." شعيب را گفت:" توكلت و اليه أنيب." مصطفي صلي الله عليه و سلّم را گفت:" واتّبع سبيل من أناب الي." ديگر انابت توحيد است كه دشمنان را باز خواند:" و انيبوا الي ربّكم."، " منيبين اليه واتّقوه." سوم انابت عارفان است باز گشتن در حال با وي:" و أنابوا الي الله."

اما انابت پيغمبران سه چيز است: ترس کاری با بشارت آزادی ؛ و خدمت و استعانت با شرف محمدي؛ و بار بلا كشيدن با دل های پر شادی .
و انابت توحيد را سه نشان است: اقرار و اخلاص و بينائی وی را پذيرفتن؛ ديگر فرمان وی را گردن نهادن؛ سوم نهی وی را حرمت داشتن.
و انابت عارفان را سه نشان است: يكی از معصيت دور بودن؛ ديگر از طاعت خجل بودن؛ سوم در خلوت با حق انس داشتن.

میدان چهارم فتوت:

فتوت یعنی به جوانمردی و آزادگی زیستن.وآن سه قسمت است:قسمتی باخود-قسمتی باخلق و قسمتی باحق.قسمت باخودآنست که تسویل (آراستن) نفس خویش و آرایش و زینت وی نپذیری.وقسمت خلق آنست که ایشان را به عیبی که ازخوددانی نیفکنی وقسمت حق آنست به توانائی خوددربندگی کوشیدن.قسمت خود را سه نشان است:به جستن عیب خویش مشغول باشی وعیب خویش بدداری.شکرنعمت ستر برخودبینی و از ترس نیاسائی.قسمت خلق را سه نشان است آنچه از ایشان ندانی ظن نبری.و آن چه از ایشان بدانی بپوشانی و بدان مومنان راشفیع باشی. قسمت حق راسه نشان است:ازجستن علم ملول نشوی و از یاد وی نیاسائی و صحبت بانیکان پیوندی .

میدان پنجم ارادت : ارادت خواست است و مراد در راه بردن و آن سه است.ارادت دنیای محض.ارادت آخرت محض وسوم ارادت حق محض.نشان ارادت دنیای محض سه چیزاست:در زیادت دنیا به نقصان دین راضی بودن. ازدرویشان مسلمان اعراض کردن و حاجتهای خود به مولی به حاجتهای دنیا افکندن. نشان ارادت آخرت محض سه چیزاست:درسلامت دین به نقصان دنیا راضی بودن. موانست بادرویشان داشتن و حاجتهای خودبه مولی به آخرت افکندن.نشان ارادت حق محض سه چیزاست: پای برهر دو جهان نهادن. ازخلق آزادگشتن و ازخود باز رستن.

میدان ششم قصد:
صحت قصد ودرستی آهنگ تخم کاراست. قصد آهنگ حق است که به ترک هرچه جز اوست بگیری.قصد را سه رکن است: قصدتن به خدمت. قصددل به معرفت و قصدجان به محنت.قصدتن را سه نشان است:از جهد نیاسودن.از تنعم کاستن و فراغت جستن. قصددل را سه نشان است: نازک دل بودن. ازسماع آرام نگرفتن و به مرگ گرائیدن.

میدان هفتم صبر :
صبر را سه رکن است:صبر بر بلا (اصبروا) ودیگر صبر بر معصیت (وصابروا) وسوم صبربرطاعت (ورابطوا) صبر بر بلا را به دوستدارِی می‌توان وآن ازسه چیز زاید:یکتائی دل.علم باریک ونورفراست. صبر از معصیت را با ترس می توان و از آن سه چیز زاید:الهام دلها و قبولی دعا و نورعصمت.وصبربرطاعت را با امیدمی‌توان و از آن سه چیز زاید:بازداشت بلاها و روزی نصیب نشده وبه نیکان گرائیدن

میدان هشتم جهاد:
جهادبازکوشیدن است بانفس و بادیو و بادشمن.جهاد را سه رکن است:بادشمن به تیغ و بانفس به قهر و بادیو به صبر.مجاهدان به تیغ سه گروه اند: کوشنده ماجور و خسته مغفور و کشته شهید. مجاهدان بانفس سه گروهند: یکی می‌کوشداو از ابرار است ویکی می‌یابد او از اوتاد است ودیگری بازرسته و او ازابدال است.ومجاهدان بادیو سه گروه‌اند:یکی به علم مشغول که او ازمقربان است یکی به عبادت مشغول و او ازصدیقان است و یکی به زهد مشغول و او از اولیائان است.

میدان نهم ریاضت:
ریاضت نرم کردن است و آنرا سه رکن است:ریاضت افعال به حفظ.ریاضت اقوال به ضبط و ریاضت اخلاق به رفق. ریاضت افعال سه چیزاست: اتباع علم و غذای حلال ودوام ورد. ریاضت اقوال سه چیزاست: قرائت قرآن و مداومت عذر و نصیحت خلق. ریاضت اخلاق سه چیزاست: فروتنی وجوانمردی و بردباری.

ميدان دهم تهذیب:

از ميدان رياضت ميدان تهذيب زايد. قوله تعالي:" قوا انفسكم و اهليكم نارا"
حليّت تهذيب سه چيز است: سنّت، صحبت، و خلوت.
و تهذيب سه چيز است: نفس را، خوی را، و دل را.
تهذيب نفس سه چيز است: از شكايت به مدح گردانيدن؛ از گزاف به هشياری آوردن؛ و از غفلت به بيداری آوردن.
و تهذيب خوی را سه چيز است: از ضجرت به صبر آيی ؛ از بخل به بذل آيی ؛ و از مكافات به عفو آيی .
و تهذيب دل سه چيز است: از هلاك امن به حيات ترس آمدن؛ از شومی نوميدی با بركت اميد آمدن؛ و از محنت پراكندگی دل به آزادی دل آمدن

ادامه دارد

Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>