آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فعال به نام من دیوانه زدند
خداوند تبارک و تعالی جَلَ شأنه، نامهای جلالت خود را به حضرت آدم صفی الله یاد داد (وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء) به آدم فرمود دمی از یاد من بی بهره مباش که شیطان امانت مرا از لوح دلت میرباید. آدم در پاسخ عرض کرد: تو دلم را بردی، نام عزیزت مُهر شده بر دیوار دلم نقش بسته بود اکنون به کَرَم خود این درمانده را با مِهر بیکران خود بنواز. گویند چون عزرائیل خواست حضرت موسی را قبض روح نماید به او گفت: پیامم را به محبوبم برسان. بگو دوستی را دیدی دیدار دوست نخواهد؟ وعده دیدار ما دروازه مرگ است.
بمیرای دوست قبل از مرگ گر عمر آبد خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت قبل از ما
(سنائی غزنوی)
پروردگار در آیههای ۷۳ تا ۷۱ از سوره احزاب اینگونه میفرماید:
ما امانت دین و اسم اعظم خود را بر آسمان و زمین و کوهها نمودیم از پذیرش آن سر باز زدند و از آن هراسیدند. آدم پا جلو نهاد قبول آن را به گردن گرفت در دم پرسید: خداوندا مرا چه کار باید کردن؟ گفتیم با پندار و گفتار و کردار نیک حرمت آن را پس دار.
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
خداوند دو رویان و انباز گران( منافقین و مشرکین )مرد و زن را بازخواست میکند. پارسایان را پذیرا باشد و گناه آنان را میبخشاید برای اینکه دادگر، آمرزنده، مهرورز و بخشاینده است. جرمی که میرود به امید عطای اوست.
ای جوانمرد بکوش عهد نخستین را که پاسخ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ ( آیا من خدای شما نیستم؟) را گفتید: آری، خداوند بر لوح مِهرِ دلتان مُهرِ خشنودی خاطر گذارد، آن را پایدار بدارید. این مُهرِ امانت را نه آسمان نه زمین نه کوهها نه عرش و نه کرسی تابع و توان نگهداری آن را نداشتند نشنیدی پروردگار از بی طاقتی کوه فرمود: هر گاه قران بر کوه نازل میشد از ترس زیر و زبر میگردید. تنها آدم بود با پوشش پوستی که بر استخوان داشت دلاورانه شربت بلا را در جام ولا نوشید و روی تُرُش نکرد زیرا صاحبدل بود و دل بار محبت بر میدارد که تن از عهده برداشتنش ناتوان است. بار محبت از همه باری گران تر است، آن میکشد که از همه کس ناتوان تر است. بار محبت را مردان را شیفتگان راه کمال به جان خریدارند این بار را مردان راه جانانه به دوش همت میکشند نه با زور و خفت. آدم را گفتند: بار گران بر زمین نه تا جهانیان بدانند هر کجا ناتوانی هست نگاه دارنده و پرورش دهنده و یاری کننده اش خدای مهربان است که فرموده است: ما انسان را در زمین و دریا نگاهبانیم خضر نبی در خشکی و الیاس پیامبر را در دریا مددکار درماندگان گمارده ایم.
اگر کور دلی حماقت بر عقل انسان و نادانی جهالت بر علم و آگاهی ضمیرش فایق آیند، گیرنده این مُهرِ امانت ستمکار و بزدل ظَلُوماً جَهُولاً خواهد شد در عمل دودل (منافق) خدانشناس (مشرک) میشود. تنها چاره پیشگیری آن فرمانبرداری از دین و آئین ایزدی، فرامین و ارزشهای خدا جویی فرستادگان و چراغداران راه رستگاری میباشد.در صافی از اصول کافی روایت شده است که رسول خدا فرمود: پنج امتیاز شایسته به من کرامت شده است که هیچ کدام از پیامبران پیشین آنها را نداشتند
۱- من بر سپید و سیاه و ترک و هندو فارس و عرب برانگیخته شدم.
۲- زمین برای من طاهر و پاکیزه شده است.
۳- در دوران من مساجد بسیار بنا گردیده اند.
۴- بر دشمنان پیروزی یافتم.
۵- زمام شفاعت به کفّ با کفایتم نهاده شده آن را ذخیره برای امّت گناهکار خود نگاه داشته ام.
روز رستاخیز عام از بندگانی که گرد شرک و کفر نگردیده اند، شفاعت مینمایم. (الهم ارزقنا فی الدنيا زيارته وفی الآخرة شفاعته )خدایا بهره ما فرما در دنیا دیدارشان و در اخرت شفاتشان.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
قرعه فعال به نام من دیوانه زدند
خداوند تبارک و تعالی جَلَ شأنه، نامهای جلالت خود را به حضرت آدم صفی الله یاد داد (وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء) به آدم فرمود دمی از یاد من بی بهره مباش که شیطان امانت مرا از لوح دلت میرباید. آدم در پاسخ عرض کرد: تو دلم را بردی، نام عزیزت مُهر شده بر دیوار دلم نقش بسته بود اکنون به کَرَم خود این درمانده را با مِهر بیکران خود بنواز. گویند چون عزرائیل خواست حضرت موسی را قبض روح نماید به او گفت: پیامم را به محبوبم برسان. بگو دوستی را دیدی دیدار دوست نخواهد؟ وعده دیدار ما دروازه مرگ است.
بمیرای دوست قبل از مرگ گر عمر آبد خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت قبل از ما
(سنائی غزنوی)
پروردگار در آیههای ۷۳ تا ۷۱ از سوره احزاب اینگونه میفرماید:
ما امانت دین و اسم اعظم خود را بر آسمان و زمین و کوهها نمودیم از پذیرش آن سر باز زدند و از آن هراسیدند. آدم پا جلو نهاد قبول آن را به گردن گرفت در دم پرسید: خداوندا مرا چه کار باید کردن؟ گفتیم با پندار و گفتار و کردار نیک حرمت آن را پس دار.
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
خداوند دو رویان و انباز گران( منافقین و مشرکین )مرد و زن را بازخواست میکند. پارسایان را پذیرا باشد و گناه آنان را میبخشاید برای اینکه دادگر، آمرزنده، مهرورز و بخشاینده است. جرمی که میرود به امید عطای اوست.
ای جوانمرد بکوش عهد نخستین را که پاسخ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ ( آیا من خدای شما نیستم؟) را گفتید: آری، خداوند بر لوح مِهرِ دلتان مُهرِ خشنودی خاطر گذارد، آن را پایدار بدارید. این مُهرِ امانت را نه آسمان نه زمین نه کوهها نه عرش و نه کرسی تابع و توان نگهداری آن را نداشتند نشنیدی پروردگار از بی طاقتی کوه فرمود: هر گاه قران بر کوه نازل میشد از ترس زیر و زبر میگردید. تنها آدم بود با پوشش پوستی که بر استخوان داشت دلاورانه شربت بلا را در جام ولا نوشید و روی تُرُش نکرد زیرا صاحبدل بود و دل بار محبت بر میدارد که تن از عهده برداشتنش ناتوان است. بار محبت از همه باری گران تر است، آن میکشد که از همه کس ناتوان تر است. بار محبت را مردان را شیفتگان راه کمال به جان خریدارند این بار را مردان راه جانانه به دوش همت میکشند نه با زور و خفت. آدم را گفتند: بار گران بر زمین نه تا جهانیان بدانند هر کجا ناتوانی هست نگاه دارنده و پرورش دهنده و یاری کننده اش خدای مهربان است که فرموده است: ما انسان را در زمین و دریا نگاهبانیم خضر نبی در خشکی و الیاس پیامبر را در دریا مددکار درماندگان گمارده ایم.
اگر کور دلی حماقت بر عقل انسان و نادانی جهالت بر علم و آگاهی ضمیرش فایق آیند، گیرنده این مُهرِ امانت ستمکار و بزدل ظَلُوماً جَهُولاً خواهد شد در عمل دودل (منافق) خدانشناس (مشرک) میشود. تنها چاره پیشگیری آن فرمانبرداری از دین و آئین ایزدی، فرامین و ارزشهای خدا جویی فرستادگان و چراغداران راه رستگاری میباشد.در صافی از اصول کافی روایت شده است که رسول خدا فرمود: پنج امتیاز شایسته به من کرامت شده است که هیچ کدام از پیامبران پیشین آنها را نداشتند
۱- من بر سپید و سیاه و ترک و هندو فارس و عرب برانگیخته شدم.
۲- زمین برای من طاهر و پاکیزه شده است.
۳- در دوران من مساجد بسیار بنا گردیده اند.
۴- بر دشمنان پیروزی یافتم.
۵- زمام شفاعت به کفّ با کفایتم نهاده شده آن را ذخیره برای امّت گناهکار خود نگاه داشته ام.
روز رستاخیز عام از بندگانی که گرد شرک و کفر نگردیده اند، شفاعت مینمایم. (الهم ارزقنا فی الدنيا زيارته وفی الآخرة شفاعته )خدایا بهره ما فرما در دنیا دیدارشان و در اخرت شفاتشان.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
مرحوم حاج دکتر محمدرضا نعمتی(نعمت علی) رحمت الله علیه