دکتر حشمت الله ریاضیاز اساتید برجسته حوزه عرفان است که خود پای در وادی سلوک گذارده و در این زمینه نیز تحقیقات و پژوهشهای ارزنده ای را به انجام رسانیده که سایت هفت وادی به مناسبتهای مختلف مقالاتی را از این استاد دانشگاه منتشر نموده است . این بار اما ایشان به مناسبت نزدیکی ایام نوروز مقالهای جهت آشنایی بیشتر با روند تفکر آریاییان در طول تاریخ و چگونگی آیین مداری این قوم کهن به رشته تحریر دراورده و در اختیار سایت هفت وادی قرا دادهاند. ما نیز این مقاله ارزشمند را به مرور به عنوان هدیه نوروزی تقدیم شما خوانندگان و یاران همیشگی مینماییم....تا که قبول افتد و که در نظر آید .
آریایی ها پیش از آمدن به ایران ؛قوای طبیعت را می پرستیدند و آنها را دیواس یا دیو می گفتند. در زبان اروپایی کلمه دوان به معنی الهی و خدایی ؛از همین ریشه گرفته شده است . در میان آریایی هایی که به ایران آمده اند واژه ی دیو یا دیواس به معنی زشت و مردم وحشی آمده است و ایندیرا نیز نیروی پلیدی است .هم چنین واژه ی آسورا برای آریاییان به معنی حکیم بوده است و آریایی های ایرانی آن را اهورا کرده و خدای دانا می دانسته اند.
برعکس این کلمه در نزد آریایی ها ی هندی به صورت خدای زشتی در آمده است .شاید این تغییرات در بین دو تیره ی آریایی هندی و ایرانی ؛ ابتدا به وجود آمده و سپس همین اختلافات وسیله ای برای جدایی آن ها از یکدیگر شده باشد . و احتمال دارد که بزرگان و رهبران این تیره های آریایی بدون توجه به این اختلافات دامن زده اند و دو تیره را با هم دشمن و از یکدیگر جدا کرده اند . شاید هم این اختلافات بعد از جدایی آن ها به وجود آمده است و برای تمایز بخشیدن به خود و هویت مستقل به دست آوردن بوده است . در آیین زرتشتی ؛ به طور کلی پرستش گروهی از خدایان که دِواها بودند ؛ ممنوع شده است و آن ها در صف همکاران اهرمن یا شیطان قرار گرفته اند .به این صورت جدایی کاملی از نظر باورها بین آریاییان هندی و آریاییان ایرانی بوجود می آید و هر کدام با داشتن مقدسات ویژه و اهریمن های علیحده ؛ آیین مستقلی پیدا می کنند .
آریایی های قدیمی مهری بودند .دسترسی به اندیشه های واقعی مهری بسیار دشوار است .اسناد و مدارک زیادی از آن ها برجای نمانده است .در این باور؛ پدیداری جهان و باروری زمین با ارج گزاری و نیایش خورشید همراه است .نماد روشنی در آسمان - برای ما زمینیان - خورشید است .مهر در باور آریاییان بالاترین خدا بوده است . آیین میترایی یا مهری در پیش از تولد مسیح و بعد از مسیح نیز در اروپا طرفداران فراوانی پیدا کرد . در دین زرتشتی مهر به مرتبه ی امشاسپندان یا ایزدان ؛فرود آمد .
مهر خدای روشنایی و پیمان و عشق و پیروزی بوده است . به دلیل آن که خدای پیروزی هم بوده است ؛ مورد پرستش نظامیان بیش تر قرار گرفت و از همین راه به اروپا رخنه کرده است . اهمیت نماد مهر یا خورشید در آسمان و آتش در روی زمین ؛ برای هیچ کس پوشیده نیست . خورشید عامل اصلی زندگی در روی زمین و آتش بزرگترین وسیله ی گرد همایی و پیشرفت آدمیان است . آریایی ها که از هجوم سرما به سرزمین های اصلی خود ؛راهی جنوب و غرب شده اند تا به هوای گرم و مراتع سرسبز برسند ؛ آشکار است که برای مهر یا خورشید احترام خدایی بایستی قایل باشند .
آیین مهری از همان آغاز پیدایش خود با مسایل "ظاهر" و "باطن " و " راز" و "رمز" همراه بوده است . در باور مهریان "زمان " یا "زروان " بی کران و همیشگی است . این زمان بی کران و همیشگی جسم آدمی را آفریده است و به او نیرو و علاقه ی به کار و تلاش را داده است تا به سرنوشتی که زروان معین کرده است برسد . در باور مهری زروان که خدای تواناست ؛ دو فرزند دارد که یکی اورمزد و دیگری اهریمن است . اورمزد پشتیبان و نشانه ی خوبی هاو راستی هاست و اهرمن رواج دهنده ی زشتی ها و دروغ هاست .هر کدام از این دو نماد نیز دارای وسایل طبیعی برای نبرد با یکدیگر هستند . اشاره ی به این مطلبلازم است که در آیین زرتشتی اهورا و اهرمن نه به شکل فرزندان زمان بی کران آیین مهری؛ بلکه اهورا مزدا آفریننده ی خرد و دانایی و خداوند بزرگ یکتاست و اهریمن نماد نیستی و نادانی و نافزایندگی است .
ملاحظه می شود که با پیشرفت اجتماعی جامعه ی آریایی و به وجود آمدن قدرت مرکزی حکومتی که پادشاه در راس آن قرار دارد - پادشاهی که دارای فره ی ایزدی نیز می باشد - باور به خدایان متعدد به کنار می رود و یک خدای بزرگ به نام اهورا مزدا جای همگی را میگیرد . بنابراین آدمیان همین الگوی زمینی خود را در باورهای ذهنی خود بر کرسی کبریایی می نشانند . اسطوره ها نیز که ریشه ی باورهای مذهبی بوده اند از تفکر آدمیان فقط؛ آغاز نمی گردد بلکه دستور العمل هایی هستند که آدمی بر اساس آن ها زندگی می کند و می تواند توجیهی منطقی برای جامعه باشد . طرحی که جامعه بر طبق آن قرار دارد ؛ اعتبار نهایی خود را از طریق تصورات اسطوره ای به دست می آورد . اما اسطوره نیز زاده ی زندگی آدمی و شرایط زندگی پیشین اوست . بایستی اندیشه ی فره ایزدی تقسیم جامعه به سه طبقه ی مجزا نیروی واقعی خوبی و بدی .... از تجربیات زندگی در ذهن آدمی جا افتاده باشد تا به صورت اسطوره بعدها بتواند تجلی کند .
طبقات سه گانه جامعه ی آریایی ؛یعنی کاهنان ؛جنگجویان ؛ و شبانان با تعدادی از خدایان مخصوص به خود سر و کار داشتند .آن دسته از خدایان آریایی که با پدیده های طبیعت نیز ارتباط داشتند نیایش آن ها با دگرگونی های این پدیده ها در روز و شب ؛ در گرما و سرما و در بهار و تابستان ؛ مربوط می گشت . همین نکته سبب شده بود که در همان زندگی مشترک و شبانی آریایی ها نوعی گاه شماری برای جشن ها و نیایش ها رایج گردد. با پیشرفت کشاورزی نیازهای ناشی از فعالیت کشاورزی با مراسم دینی همراه می گردد و این گاه شماری بر اساس فصل ها و ماه هایی تنظیم می گردد که نقش مهمی در زندگی مردم عادی داشته است .
از بعضی از قراین بر می آید که ایرانی های شرقی ؛ مخصوصا از وقتی که وارد مرحله ی ده نشینی و کشاورزی گردیدند ؛ در آن چه که مربوط به جشن ها و نیایش های مذهبی بوده است کاملآ با تغییر فصل ها و مختصات کشت و نگاهداری و برداشت محصول هماهنگی برقرار کرده اند .جشن های پاییزی که به شادی تاثیر خجسته ی خورشید تابستان - با افزایش محصول کشاورزی وپرورش دام همراه بوده است - به مهر یا میترا یعنی به خداوند دشت ها و رمه های پر حاصل و پروردگار خورشید ارتباط داشته است .
مهرگان یا (میتراگانه) - در روز مهر از ماه مهر - هر سال بوده است که جشن برداشت خرمن ها و میوه هاست . جشن بهار به شادی پایان یافتن سرما و آغاز دمیدن سبزه و کشت بوده و چون با تجدید حیات کشتزارها ؛ رمه ها دوباره از آغل به چراگاه می روند ؛ برای زندگی آنان بسیار پر اهمیت بوده است .
در زندگی روستایی و کشاورزی اهمیت تقسیم سال به چهار فصل (آن هم درمنطقه ی جغرافیایی ایران ) بسیار پر معنی و لازم است و بدون تردید این تقسیم بندی ها و جشن ها مربوط به دوران کشاورزی این قوم است .جشن سده با پرستش آتش ارتباط دارد و جشن تیرگان با نیایش تیشتره (خدای باران ) مربوط می باشد . ارتباط این مراسم با خدایان مختلف سبب شد که در گاه شماری زرتشتی ؛ ماه ها و روزها همه جا با نام خدایان آریایی - ایزدان - ارتباط بیابد . بسیاری از این جشن ها به زندگی همه ی طبقات ارتباط داشت . چرا که با زندگی کشاورزی و شبانی مربوط بود .
شکی نیست که زمان می گذشته است و آگاهی ها بیشتر می شده و نیازهای زندگی افزون تر می گردیده و به همان نسبت هم زندگی و روابط آن پیچیده تر می شده است .باور های ساده مهری که روزگاری مددکار زندگی آریاییان بوده و پرسش های ساده ی آن ها را درباره ی هستی پاسخ می داده و روح جستجو گر آن ها را قانع می کرده است .... در اثر گذشت زمان و مشکل افزایی های متولیان مهری دیگر دست و پاگیر شده بوده است . شکل حکومت نیز تغییر کرده بود و از صورت همبودهای کشاورزی و رابطه های خونی به صورت حکومتی بزرگ تر و متمرکز تر در آمده بود که نیاز به توجیه های ایدئولوپیک یا مذهبی داشت . متفکران جامعه ناسازگاری ها و بی تناسبی های باورهای جامعه خود را می دیدند و در پی چاره جویی بودند . حاصل ناسازگاری باورهای کهن و یا اندیشه های متفکرین ؛جلوه و ظهور آداب و اندیشه های تازه است . اندیشه های تازه زمینه های اجتماعی خود را با خستگی مردم از باورهای دست و پا گیر کهن و با نارضایی مردم از متولیان دین کهن پیدا می کند . این افکار و اندیشه های تازه در بشارت های آیین زرتشت و شکل تک خدایی یا توحیدی آن جلوه می کند که مردم آن را متدرجآ سازگار با زندگی خود می یابند و به جای باورهای کهن می پذیرند . .....ادامه دارد
آریایی ها پیش از آمدن به ایران ؛قوای طبیعت را می پرستیدند و آنها را دیواس یا دیو می گفتند. در زبان اروپایی کلمه دوان به معنی الهی و خدایی ؛از همین ریشه گرفته شده است . در میان آریایی هایی که به ایران آمده اند واژه ی دیو یا دیواس به معنی زشت و مردم وحشی آمده است و ایندیرا نیز نیروی پلیدی است .هم چنین واژه ی آسورا برای آریاییان به معنی حکیم بوده است و آریایی های ایرانی آن را اهورا کرده و خدای دانا می دانسته اند.
برعکس این کلمه در نزد آریایی ها ی هندی به صورت خدای زشتی در آمده است .شاید این تغییرات در بین دو تیره ی آریایی هندی و ایرانی ؛ ابتدا به وجود آمده و سپس همین اختلافات وسیله ای برای جدایی آن ها از یکدیگر شده باشد . و احتمال دارد که بزرگان و رهبران این تیره های آریایی بدون توجه به این اختلافات دامن زده اند و دو تیره را با هم دشمن و از یکدیگر جدا کرده اند . شاید هم این اختلافات بعد از جدایی آن ها به وجود آمده است و برای تمایز بخشیدن به خود و هویت مستقل به دست آوردن بوده است . در آیین زرتشتی ؛ به طور کلی پرستش گروهی از خدایان که دِواها بودند ؛ ممنوع شده است و آن ها در صف همکاران اهرمن یا شیطان قرار گرفته اند .به این صورت جدایی کاملی از نظر باورها بین آریاییان هندی و آریاییان ایرانی بوجود می آید و هر کدام با داشتن مقدسات ویژه و اهریمن های علیحده ؛ آیین مستقلی پیدا می کنند .
آریایی های قدیمی مهری بودند .دسترسی به اندیشه های واقعی مهری بسیار دشوار است .اسناد و مدارک زیادی از آن ها برجای نمانده است .در این باور؛ پدیداری جهان و باروری زمین با ارج گزاری و نیایش خورشید همراه است .نماد روشنی در آسمان - برای ما زمینیان - خورشید است .مهر در باور آریاییان بالاترین خدا بوده است . آیین میترایی یا مهری در پیش از تولد مسیح و بعد از مسیح نیز در اروپا طرفداران فراوانی پیدا کرد . در دین زرتشتی مهر به مرتبه ی امشاسپندان یا ایزدان ؛فرود آمد .
مهر خدای روشنایی و پیمان و عشق و پیروزی بوده است . به دلیل آن که خدای پیروزی هم بوده است ؛ مورد پرستش نظامیان بیش تر قرار گرفت و از همین راه به اروپا رخنه کرده است . اهمیت نماد مهر یا خورشید در آسمان و آتش در روی زمین ؛ برای هیچ کس پوشیده نیست . خورشید عامل اصلی زندگی در روی زمین و آتش بزرگترین وسیله ی گرد همایی و پیشرفت آدمیان است . آریایی ها که از هجوم سرما به سرزمین های اصلی خود ؛راهی جنوب و غرب شده اند تا به هوای گرم و مراتع سرسبز برسند ؛ آشکار است که برای مهر یا خورشید احترام خدایی بایستی قایل باشند .
آیین مهری از همان آغاز پیدایش خود با مسایل "ظاهر" و "باطن " و " راز" و "رمز" همراه بوده است . در باور مهریان "زمان " یا "زروان " بی کران و همیشگی است . این زمان بی کران و همیشگی جسم آدمی را آفریده است و به او نیرو و علاقه ی به کار و تلاش را داده است تا به سرنوشتی که زروان معین کرده است برسد . در باور مهری زروان که خدای تواناست ؛ دو فرزند دارد که یکی اورمزد و دیگری اهریمن است . اورمزد پشتیبان و نشانه ی خوبی هاو راستی هاست و اهرمن رواج دهنده ی زشتی ها و دروغ هاست .هر کدام از این دو نماد نیز دارای وسایل طبیعی برای نبرد با یکدیگر هستند . اشاره ی به این مطلبلازم است که در آیین زرتشتی اهورا و اهرمن نه به شکل فرزندان زمان بی کران آیین مهری؛ بلکه اهورا مزدا آفریننده ی خرد و دانایی و خداوند بزرگ یکتاست و اهریمن نماد نیستی و نادانی و نافزایندگی است .
ملاحظه می شود که با پیشرفت اجتماعی جامعه ی آریایی و به وجود آمدن قدرت مرکزی حکومتی که پادشاه در راس آن قرار دارد - پادشاهی که دارای فره ی ایزدی نیز می باشد - باور به خدایان متعدد به کنار می رود و یک خدای بزرگ به نام اهورا مزدا جای همگی را میگیرد . بنابراین آدمیان همین الگوی زمینی خود را در باورهای ذهنی خود بر کرسی کبریایی می نشانند . اسطوره ها نیز که ریشه ی باورهای مذهبی بوده اند از تفکر آدمیان فقط؛ آغاز نمی گردد بلکه دستور العمل هایی هستند که آدمی بر اساس آن ها زندگی می کند و می تواند توجیهی منطقی برای جامعه باشد . طرحی که جامعه بر طبق آن قرار دارد ؛ اعتبار نهایی خود را از طریق تصورات اسطوره ای به دست می آورد . اما اسطوره نیز زاده ی زندگی آدمی و شرایط زندگی پیشین اوست . بایستی اندیشه ی فره ایزدی تقسیم جامعه به سه طبقه ی مجزا نیروی واقعی خوبی و بدی .... از تجربیات زندگی در ذهن آدمی جا افتاده باشد تا به صورت اسطوره بعدها بتواند تجلی کند .
طبقات سه گانه جامعه ی آریایی ؛یعنی کاهنان ؛جنگجویان ؛ و شبانان با تعدادی از خدایان مخصوص به خود سر و کار داشتند .آن دسته از خدایان آریایی که با پدیده های طبیعت نیز ارتباط داشتند نیایش آن ها با دگرگونی های این پدیده ها در روز و شب ؛ در گرما و سرما و در بهار و تابستان ؛ مربوط می گشت . همین نکته سبب شده بود که در همان زندگی مشترک و شبانی آریایی ها نوعی گاه شماری برای جشن ها و نیایش ها رایج گردد. با پیشرفت کشاورزی نیازهای ناشی از فعالیت کشاورزی با مراسم دینی همراه می گردد و این گاه شماری بر اساس فصل ها و ماه هایی تنظیم می گردد که نقش مهمی در زندگی مردم عادی داشته است .
از بعضی از قراین بر می آید که ایرانی های شرقی ؛ مخصوصا از وقتی که وارد مرحله ی ده نشینی و کشاورزی گردیدند ؛ در آن چه که مربوط به جشن ها و نیایش های مذهبی بوده است کاملآ با تغییر فصل ها و مختصات کشت و نگاهداری و برداشت محصول هماهنگی برقرار کرده اند .جشن های پاییزی که به شادی تاثیر خجسته ی خورشید تابستان - با افزایش محصول کشاورزی وپرورش دام همراه بوده است - به مهر یا میترا یعنی به خداوند دشت ها و رمه های پر حاصل و پروردگار خورشید ارتباط داشته است .
مهرگان یا (میتراگانه) - در روز مهر از ماه مهر - هر سال بوده است که جشن برداشت خرمن ها و میوه هاست . جشن بهار به شادی پایان یافتن سرما و آغاز دمیدن سبزه و کشت بوده و چون با تجدید حیات کشتزارها ؛ رمه ها دوباره از آغل به چراگاه می روند ؛ برای زندگی آنان بسیار پر اهمیت بوده است .
در زندگی روستایی و کشاورزی اهمیت تقسیم سال به چهار فصل (آن هم درمنطقه ی جغرافیایی ایران ) بسیار پر معنی و لازم است و بدون تردید این تقسیم بندی ها و جشن ها مربوط به دوران کشاورزی این قوم است .جشن سده با پرستش آتش ارتباط دارد و جشن تیرگان با نیایش تیشتره (خدای باران ) مربوط می باشد . ارتباط این مراسم با خدایان مختلف سبب شد که در گاه شماری زرتشتی ؛ ماه ها و روزها همه جا با نام خدایان آریایی - ایزدان - ارتباط بیابد . بسیاری از این جشن ها به زندگی همه ی طبقات ارتباط داشت . چرا که با زندگی کشاورزی و شبانی مربوط بود .
شکی نیست که زمان می گذشته است و آگاهی ها بیشتر می شده و نیازهای زندگی افزون تر می گردیده و به همان نسبت هم زندگی و روابط آن پیچیده تر می شده است .باور های ساده مهری که روزگاری مددکار زندگی آریاییان بوده و پرسش های ساده ی آن ها را درباره ی هستی پاسخ می داده و روح جستجو گر آن ها را قانع می کرده است .... در اثر گذشت زمان و مشکل افزایی های متولیان مهری دیگر دست و پاگیر شده بوده است . شکل حکومت نیز تغییر کرده بود و از صورت همبودهای کشاورزی و رابطه های خونی به صورت حکومتی بزرگ تر و متمرکز تر در آمده بود که نیاز به توجیه های ایدئولوپیک یا مذهبی داشت . متفکران جامعه ناسازگاری ها و بی تناسبی های باورهای جامعه خود را می دیدند و در پی چاره جویی بودند . حاصل ناسازگاری باورهای کهن و یا اندیشه های متفکرین ؛جلوه و ظهور آداب و اندیشه های تازه است . اندیشه های تازه زمینه های اجتماعی خود را با خستگی مردم از باورهای دست و پا گیر کهن و با نارضایی مردم از متولیان دین کهن پیدا می کند . این افکار و اندیشه های تازه در بشارت های آیین زرتشت و شکل تک خدایی یا توحیدی آن جلوه می کند که مردم آن را متدرجآ سازگار با زندگی خود می یابند و به جای باورهای کهن می پذیرند . .....ادامه دارد
با سپاس از بانوی ارجمند خانم نازی جواهریان جهت بازنویسی متن