Quantcast
Channel: هفت وادی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

راز گل سرخ

$
0
0
امير حسين فرخ زادنياـ یكی از رموز پركاربرد در عرفان اديان، رمز گل سرخ است. اين رمز كه حاكی از پيامی الهی و سرمدی است در عرفان كاربرد بسياری دارد. در عرفان اين رمز توسط عرفا به خوبی بكار گرفته شده است و عمدتاً حاكی از عشقی ناب به درگاه الهی است. اين مقال به نكاتی از كاربرد رمز گل سرخ در دو سنت عرفانی اسلامی‌و مسيحی بطور موجز اشاره می‌كند.

گل سرخ در عرفان اسلامی

از پيامبر اسلام نقل است كه فرمود: «از دنيای شما سه چيز مورد علاقه‌ی‌ من قرار داده شده است : زنان و عطر و نور چشم من در نماز است». (۱) بسياری از شارحين اين كلام نورانی عطر را عطر گل سرخ يا محمدی می‌دانند. عطر گل سرخ است كه هوش را از سر انسان می‌برد و خوشبويی خاصی دارد؛ اما زنان نيز در اين حديث نورانی نامرتبط با گل نيستند. در بسياری از روايات و افسانه‌های سنن گوناگون زنان را به گل سرخ تشبيه می‌كردند يا خون به زمين ريخته‌ی آنها تبديل به گل سرخ می‌شده است. (۲)

بعضی از عرفا در نقلی عرفانی رابطه‌ی عطر و گل را به اين شكل از پيامبر (ص) نقل می‌كنند كه در شب ليلة المعراج سيد المرسلين ، قطره‌ای از عرق خوشبوی حضرتش بر خاك چكيد و از آن گل سرخی روييد كه تا به امروز رايحه‌ی آن به مشام ما می‌رسد.

اين نقل شايد همان سرّ نامگذاری گل سرخ به نام گل محمدی باشد. زيرا عرق پيامبر (ص) منشأ اين گل است. نمی‌خواهيم به بحث گياهان و خانواده‌ی آنها بپردازيم كه اتفاقاً نامربوط ترين بحث در رمز شناسی بحث علمی است؛ بلكه بايد مطلق گل سرخ را مدنظر داشته باشيم تا بتوانيم به معانی رمزی آن تا حدودی دست يابيم و چون موطن اصلی گل سرخ ايران است، ما شايسته ترين افراد برای اين جستجو هستيم.

قدما گل سرخ را شاه گلها و گلی دارای كمال مطلق می‌دانستند كه معشوق را می‌نماياند. (۳) شكی در اين نيست كه يكی از معانی گل سرخ رخساره‌ی معشوق است، اما اينكه اين معشوق زمينی است يا متعالی ، بايد جواب داد هر دو.

بر اساس قانون تناظر معكوس در رمز شناسی ، هر رمز زمينی منشايی متعالی دارد. گل سرخ نيز همانطور كه نشانگر جمال معشوق زمينی است، نشانگر جمال معشوق الهی نيز هست؛ « بلكه گل سرخ نشانه‌ی تجلی كامل جمال الهی است». (۴)

با اين ملاحظات بنيادی می‌توان به رمز گل سرخ كامل‌تر نگريست. زيرا زيبايی و كمال و تعالی سه صفت بارز گل سرخ است كه اتفاقاً عاشق در معشوق خود آنها را هميشه می‌بيند و بدانها اعتقاد راسخ دارد. عاشق را هرچه گويند كه معشوق شايسته‌ی او نيست ، جواب عاشق شيدايی است و شيدايی است و شيدايی:

همی گويند عاشق را كه معشوقت ندارد دل

بگفتا عاشق ِ شيدا كه معشوقم بود كامل

اگر گويند او بايد نباشد واله و شيدا

همی گويد ز عشق ما چه خون افتاد در دلها (۵)

كمال گل سرخ را می‌توان در نوشته‌های نويسندگان كلاسيك عرب جستجو كرد كه گل سرخ را به شاهزاده‌ای مانند می‌كردند كه سواره در باغ می‌رود و سبزه ها و گلهای‌ ديگر مانند لشكريان پياده گرد او را گرفته‌اند.

وجه‌ی جمالی رمز گل سرخ بارز است و اين مطلب را در نوشته های عرفای بزرگ عرفان اسلامی می‌توان به وضوح مشاهده كرد. آنجا كه گل سرخ را به يوسف (ع) مانند كرده‌اند. مقايسه‌ی يوسف با گل سرخ، يعنی مظهر بارز جمال الهی در ادبيات عرفانی اسلامي و شرقی چشمگير است. يوسف كه داستان او در انجيل نيز نقل شده است به درستی به گل سرخ مانند شده است. وی توسط برادرانش فروخته شد و از پدرش يعقوب جدا شد. پس از رنج و زندان و امتحان‌های گران به عزيزی مصر و وزارت و صدارت می‌رسد. يوسف در برابر وسوسه و اغوای زليخا با پيراهن چاك خورده از خود دفاع می‌كند. (۶)

ارتباط يوسف و گل سرخ ابتدا در وجهه‌ی جمالی اين پيامبر الهی و گل سرخ است. دوماً پيراهن چاك خورده‌ی وی يادآور جامه دريدن غنچه‌ی گل سرخ و عيان شدن جمال اين گل است. سوماً پيراهن يوسف به واسطه‌ی عطرش چشمان پدر بزرگوارش را شفا داد و دائماً يعقوب از بوی يوسف كه از جانب مصر به مشامش می‌رسيد خبر می‌داد و اين مسئله نيز با گل سرخ و عطر مطبوعش كه قبلاً گفتيم متناظر است. شايد اين مطلب نابجا نباشد كه گفته شود ، پيامبر اكرم (ص) نيز اويس قرنی را كه نديده بود، از بوی او از جانب يمن خبر داده است.

اما نمی‌توان معنای شهادت را بطور كامل بر گل سرخ بار كرد كه گل لاله معنای شهيد را بهتر ادا تواند كرد. اما معنای كشته يا شهيد در راه عرفانی عشق الهی را می‌توان با نماد گل سرخ نشان داد كه صدالبته بهترين نماد براي اين طريق عرفانی است. نمی‌توان از كشته در راه عشق الهی سخن گفت اما از حسين بن منصور حلاج (ره) سخنی نگفت. چه رابطه‌ی خاصی ميان او و گل سرخ است؟ می‌توان گفت كه او البته همان كشته در راه عرفانی عشق است. اما اين معنا را به بهترين وجه زمانی می‌توان مشاهده كرد كه به داستان شهادت وی توجه كنيم.

وقتی حلاج را به مسلخ عشق می‌بردند، هركس از عوام با قلوه سنگی از او پذيرايی می‌كرد و به سر و صورت او می‌زد؛ اما شبلی دوست صميمی و همدل وی گل سرخی را به سوی او پرتاب كرد كه اين مطلب را می‌توان بهترين مصداق برای نشانه‌ی قتيل در راه عشق الهی دانست. ميان گل سرخ پرتاب شده از سوی شبلی به حلاج و شخصيت و مرام عرفانی حلاج حتی مويی فاصله نيست؛ كه او شهيد در راه عشق است و با شهادتش است كه چون گل سرخ جاودانه می‌ماند:

اقتلونی يا ثقاتی

إن فی قتلی حياتی (۸)

(بكشيد مرا ای دوستان من، كه حيات من در كشته شدن من است)

اشاره‌ای كوتاه نيز در راه شناخت رمز گل سرخ ما را مدد است. در دستورات عرفانی فرقه‌ی نقشبنديه نيز نشانی از گل سرخ می‌يابيم؛ آنجا كه به هنگام ذكر و حال عرفانی، تمركز و تصور بر روی نقطه‌ای كه آن را " نقطه‌ی لطيف" می‌خوانند است كه ايشان آن نقطه را گل سرخ می‌دانند.

گل و خار

چند سطری در رابطه‌ی گل و خار خالی از لطف نيست. گل كه گل سرخ است و خار نيز حتماً خارهای گل سرخ است. چون اين خارها است كه فقط گل سرخ با آنها تصور خواهد شد.

گفتيم كه وجهه‌ی جمالی گل سرخ اغلب غالب است، اما اين گل وجهه‌ی جلالی هم دارد كه می‌توان آن را با خارهای آن نشان داد. گل سرخ يكی از كاملترين جلوه های خداوندی است و همانطور كه جمال الهی را مرآت است، جلال وی را نيز نشانگر است. بهترين جمع اضداد است، اضدادی چون زيبايی و شكوه و رحمت و قهر الهی.

هر رمزی را ظرفيتی است نامحدود و می‌تواند جامع اضداد باشد و اين خصوصيت رمز است. اما گل از نگاه ديگر جامع اضداد خير و شر نيز هست. حضرت حافظ می‌فرمايد:

در اين جهان گل بی خار كس نچيد آری     
شراب مصطفوی با شرار بولهبی است (۹)

يا:
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج         
فكر معقول بفرما گل بی خار كجاست (۱۰)

يا:
بس گل شكفته می شود اين باغ را ولی 
كس بی بلای خار نچيدست از او گلی (۱۱)

در همه‌ی اين ابيات اين دوگانگی خير و شر و همراهی آنها در گل و خار مشخص است و حافظ قصد نشان دادن معنای متافيزيكی و متعالی از اين ابيات است كه در قالب گل و خار تصوير شده است.

اما عطار از گل و خار معنايی ديگر را مراد می‌كند ، جايی كه می‌گويد سرّ شكر الهی در اين است كه گل خود را به صورت خار تصور كند. يعنی خود را فقير الی الله بدانی در حالی كه او غنی مطلق است. اما درجای ديگر نيز به اين جمع اضداد برمی‌خوريم كه در مقام‌های نواختن ساز سنتی تنبور نيز مقامی به نام گل و خار وجود دارد كه به نوعی معنای اجتماع اضداد را تداعی می‌كند.

گل سرخ و صليب گل سرخ

حال به سنت عرفانی مسيحی نيز نگاهی می‌اندازيم و با اين نگاه به مصداق بارز به كار رفتن رمز گل سرخ در اين سنت وحيانی و الهی بر می‌خوريم. جايی كه صليبيان گل سرخ، گل سرخ و صليب را با هم درهم انداخته و رمزی فوق‌العاده را عيان ساخته‌اند.

براساس بیشتر روایت‌ها، اين گروه (صليبيان گل سرخ) توسط قديسی به نام كريستين روزنكروز (Christian Rosenkreuz  ) به وجود آمد كه در سال ۱۳۷۸ ميلادی در آلمان متولد شده است. وی در دوران بی‌تجربگی و حدود ۱۶ سالگی به دمشق و مراكش و مصر رفت و تحت تعليم اساتيد عرفان اسلامی و علوم باطنی قرار گرفت و از قرار معلوم در اين زمان انجمن صليبيان گل سرخ را با سه راهب مورد اعتمادش از صومعه‌ی اصلی كه تحت تعليم و آموزش آنها قرار گرفته بود تشكيل داد. (۱۲)

بعضی معتقدند كه روزنكروز نام فقط مؤسس اين فرقه نبوده است و مانند بسياری از نامها در سنتهای عرفانی، نام واحدی است كه برافراد متعدد صدق می‌كند.

اساتيد اين فرقه‌ی باطنی با مدد از عرفان شاگردان خود را تعليم می‌دادند و برای كسب معرفت به "يمن" و "شرق" حواله می‌كرده اند و معتقد بودند كه معرفت در شرق يافت می‌شود و بس. (۱۳) البته در بعضی روايات آمده است كه خود شخص روزنكروز مؤسس اين فرقه پس از آنكه اروپا را برای ادامه فعاليت خود نامناسب ديد رخت به جانب يمن و شرق كشيد و ناپديد شد و اعضای فعلی اين انجمن كه با نام اختصاری (AMORC  ) فعال است، ادعای وصل به آن طريقه‌ی عتيق را دارد.

به نظر اين طريقه‌ی عرفانی تنها دو راه منجر به آزادی الهی می‌شود. آگاهی و عشق. مانند گل رز كه در وسط صليب شكوفا می‌شود، انسان هم بايد ظرفيتی براي عشق مهيا كند تا جايی كه تمام موجودات را دوست داشته باشد و بدانها عشق بورزد، قوانينی كه دنيا را اداره می‌كنند درك كند و حركت از طريق درك مستقيم و حس قلبی از هر علتی به هر معلولی پيشی‌گيرد. (۱۴)

به نظر اين فرقه همانطور كه متذكر شديم عيسی مسيح (ع) شهيد راه عشق الهی است و اين رمز قابل مشاهده در نماد صليب گل سرخ است. در اين رمز صليب كه در تمام سنن الهی همانطور كه حكيم عارف رنه گنون متذكر شده است (۱۵) نماد و رمز انسان كامل است و گل سرخ نيز طبق تفسير اين گروه به معنای شهيد طريق عشق و معرفت الهی است.

در اين فرقه برادری، تشرف و تمام موازين براساس عشق متقابل انسان و خدا بنا شده است و اعضا معتقدند به اينكه عيسی چون مرغی كه به جوجه‌هايش غذا می‌دهد با عشق خود آنها را سيراب می‌سازد و آنها رهرو طريق معرفت و شهادت در راه عشق الهی هستند. آنطور كه حلاج نيز در سنت اسلامی اين معنا را تداعی می‌كند. البته حواله دادن شاگردان به شرق و يمن و جايی كه موطن اصلی گل سرخ است نيز جالب توجه است.

گل سرخ در سنت مسيحی عالی‌ترين نشانه‌ی زيبايی و عشق است كه عاشق قبل از اينكه به معشوق برسد به شهادتی در راه عشق خود می‌رسد. شاعر شوريده‌ی آلمانی فردريش روكرت می‌سرايد:

گل سرخ والاترین نشانه‏‌ی عشق است‏ از ایرا به یار جانی پیشکش خواهم داد عقل در درک عشق می‏میرد به مانند یک باغ گل که پریده رنگ یک گل سرخ است‏ و گل،آرام خار را در قلب خویش می‏‌پذیرد، چرا که درد هرگز از عشق در گزیر نیست‏ تنها تصویر جمال،گل سرخ است- با چه آنرا در زمین و آسمان می‏‌سنجید؟ و گل شکفته،با زیبایی خورشید درخشان برابر- و هر برگ آن به مانند ماهی تابان‏ شید خورشید در گل به هم برآمده‏ و صدها ماه در شعاع آن سرگردان‏ گل-گل سرخ خورشید از ماه رسته را به یار غار پیشکش خواهم داد. (۱۶)

اين همان مضمون عرفانی عشق الهی است كه جمال او را نمايان می‌كند البته اينگونه اشعار در ميان شعرای مسيحی و عرفانی چون روكرت و گوته فراوان است و اين نشان از يكسانی و معنای جهانی رمز گل سرخ دارد. چنانكه واصف اندرونی شاعر ترك می‌سرايد:

محبوب من گل شکفته‌ی پرنازی است‏ آخر مگر گل خط به این زیبایی بر گونه دارد؟ با دامن گل سرخ تر است! هنوز گلهای تابستانی به گل ننشسته‏‌اند که این گل پرتاز شکفته شده است!... (۱۷)

البته در اينجا گل سرخ مستقيماً ذات معشوق را می‌نماياند كه در مورد گوته فراوان به چشم می‌خورد و صد البته گوته تحت تأثير مراد خود حافظ شيرازی است كه نوشته ای چون "گل سرخ کوچك صحرايی" را می‌نويسد.

گل سرخ در مكاشفه­‌ی روزبهان

مطلب را به مكاشفه‌ای از روزبهان ختم می‌كنيم. روزبهان بقلی در يكی از مكاشفات خود نقل می‌كند كه:

«و در نصف شبی ديگر، بعد از جلوس بر بساط عبوديت در طلب ظهور عروسان غيب در همان حين كه ضميرم در اقطار ملكوت به طيران آمده بود، رويتی برايم حاصل شد و جلال حق را در مقام التباس بر هيئت حسن به كرات مشاهده كردم. و قلبم بدان قانع نشد، تا اينكه در آن كشفی از جلال جاودانه صورت پذيرفت كه جمله ضماير و افكار را سوزاند. صورتی وسيع‌تر از جميع آسمانها و زمين، و عرش و كرسی رويت كردم كه انوار بها (شكوه) از آن پراكنده می‌گشت و آن منزه از تمثيل و تشبيه بود. اما شكوه حق تعالی را به رنگ گل سرخ رويت كردم، و لكن عالم در عالم گل بود، چنانكه گويی از آن بها (شكوه الهی)، گل سرخ افشانده می‌شود، و من حدّ آن را مشاهده نكردم. قول نبی (ص) بر قلبم گذشت ، الورد الاحمر من بهاء الله (گل سرخ از شكوه خدای تعالی است) و اين نهايت ادراك من بود». (۱۸)

نسبت بين صفات جماليه حق و زيبايی گل سرخ، به عنوان رمز و تمثيل از خلقت، ترديد ناپذير است. اين سرّ عرفانی كه در لفافه‌ی حديث پنهان شده بود، به واسطه‌ی تفسير انفسی و شهودی روزبهان تشريح شد، روزبهان همين مطلب را تفسير قرآن خود، از طريق واسطه‌ی، يكی از صوفيان متقدم نيز نقل كرده است. (۱۹)

روزبهان بارها شكوه الهی را به صورت گلبرگهای گل سرخ رويت می‌كند و اين مؤيدی است بر رمز دوگانه‌ی گل سرخ كه هم جلال و هم جمال الهی را می‌نماياند. روزبهان در مكاشفه‌ی خود جلال حق را به لباس حسن می‌بيند و آنطور كه سهروردی خاطرنشان می‌سازد (رساله‌ی مونس العشاق) حسن برادر عشق است.


پی نوشت‌ها

۱. بحار الانوار، علامه مجلسي، ج 76، ص141، روايات 8و9 ، باب19

۲. در قصه هاي عاميانه ي فارسي بارها مي خوانيم كه پسري شاخه گل سرخي را در جويباري مي بيند؛ راه جويبار را دنبال مي كند تا به جابب مي رسد كه مي بيند دختري را سربريده اند و قطره هاي خون از سر يا گردن او بر آب مي چكد و به گل تبديل مي شود. (تازه به تازه نو به نو، مهران افشاري، ص 64 ، نشر چشمه)

۳. شكوه شمس، آنه ماري شيمل، ترجمه حسن لاهوتي، ص 132، انتشارات علمي و فرهنگي

۴. همان

۵. ابيات از نگارنده است.

۶. ادب صحبت گل، ص ۱۰۸ – البته گريبان چاك خورده در ميان درويشان كه به سماع مي پردازند و از خود بيخود شده و گريبان مي درند، مانند شده است به گل سرخ.

۷. ديوان كبير، مولانا، تصحيح بديع الزمان فروزانفر، ص ۴۶۰، بيت ۴۸۷۷

۸. ديوان حلاج، به اهتمام لويی ماسينيون، قصيده ۱۰

۹. ديوان حافظ، غزل ۶۴

۱۰. همان، غزل ۱۹

۱۱. همان، غزل ۴۶۵

۱۲. انجمن هاي سري، سيلويا براون، ترجمه عباس علي زارعي، ص ۱۰۱، انتشارات سايه گستر و مهرگان دانش ( البته بعلت كمبود منابع در مورد صليبيان گل سرخ و اينكه آنها عقايدشان را مخفي مي داشته اند از اين كتاب نقل قول كرديم كه نقل قولها كاملاً صحيح اند و مصداق كلام مولي علي(ع) هستند كه كلام حق از زبان باطل هم حق است، وگرنه نگارنده نه مطالب اين كتاب را به كسي توصيه مي كند و نه مؤلف آن مورد تأييد نگارنده و مشي عقيدتي او است، چه مؤلف کتاب انجمن های سری، از جمله اعضاي فرقه هاي علوم خفيه و احضار كننده ي ارواح است كه بويي از معنويت نبرده اند).

۱۳. سه حكيم مسلمان، استاد سيد حسين نصر، ترجمه احمد آرام، صص ۱۵۲ و ۱۵۱، انتشارات علمی و فرهنگی

۱۴. انجمن های سری، ص ۱۰۴

۱۵. ر.ك به كتاب معاني رمز صليب اثر رنه گنون ، ترجمه دكتر بابك عاليخاني، انتشارات سروش

۱۶. ادب صحبت گل، ص ۱۰۵

۱۷. همان، ص ۱۰۶

۱۸. روزبهان بقلي، تجربه عرفاني شطح ولايت در تصوف ايراني، كارل و ارنست، ترجمه كورس ديو سالار، صص ۱۶۲و۱۶۱، انتشارات اميركبير

۱۹. همان، ص

Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>