قسمت سیام از مجموعه آسان نویسی مثنوی...
عتاب کردن جهود آتش را که چرا نمیسوزی و جواب او
پادشاه با عصبانیت رو به آتش کرد و گفت پس طبیعت سوزندگی تو کجاست.
اگر تو نمیسوزنی پس خاصیت تو چه شد یا اینکه از شانس ما نیت تو تغیر کرد.
تو بر آتش پرست نمیبخشی چگونه است که بر غیر آتش پرست میبخشی و او را نمیسوزنی؟
ای آتش تو اصلا صبر نداری اگر نسوزانی قدرتی نداری.
شعبده بازی هست تا معجزه که آتشی با چنین شعلههای بلندی نمیسوزاند.
کسی تو را جادو و جنبل کرده و یا از شانس ما خاصیت تو برگشته است.
آتش پاسخ داد که من همان آتش هستم بدرون من بیا تا نور مرا ببینی.
طبع من تغییر نخواهد کرد و چون تیغ حق و به دستور او تو را میسوزانم.
در جلوی چادر سگهای ترکمن در نزد مهمان چاپلوسی میکنند.
ولی اگر مهمان بخواهد از چادرها عبور کند سگها مانند شیر به او حمله میبرند.
من در مقام بندگی از سگ کمتر نیستم و خداوند در زندگی کمتر از یک ترک نیست.
اگر مجاز آتشینت تو را غمگین میکند این از دستور پادشاه دین (خداوند) است.
اگر مجاز آتشینت تو را شاد میکند این خداوند است که در آن دستور شادی قرار داده است.
هرگاه غمی به تو رسید از درگاه خداوند طلب بخشش کن زیرا غم بهدستور خداوند کار میکند.
وقتی که خداوند بخواهد غم محض شادی میشود و زنجیر پای آزادی میشود.
باد و خاک و آب و آتش (عناصر چهارگانه) همه بندهی خداوند هستند و زندهاند لیکن در نظر من و تو مردهاند.
در نزد خداوند آتش همیشه زنده و برخاسته است و مانند عاشق شب و روز نا آرام است.
اگر سنگ را به آتش بزنی آتش جرقه میزند و به امر خداوند آتش از آهن بیرون میاید.
پس آهن و سنگ ستم را (تشبیه ستم به زدن آهن و سنگ به هم که موجب تولید آتش میشود) به یکدیگر نزن زیرا این زدن مانند زن و مرد میزایند.
سنگ و آهن خودشان سبب هستند.ای مرد نیکوکار تو مسبب الاسباب را بین.که تمام اسباب را او فراهم میآورد و گاهی هم اثر را از اسباب میگیرد.
آن سببهأیی که راهنمای پیامبران است از سببهای دیگر والاتر است.
این سبب چیست که عربی آن میشود رسن یعنی طناب و هر چه بدان پیوسته است. در چاه این طناب کاربرد دارد.
حرکت چرخ چاه باعث حرکت طناب میشود و هر کسی که چرخ گردان را نبیند در گمراهی است.
مراقب باش که منبع این سببهای دنیوی را چرخش روزگار مپنداری.
تا در نتیجه این پندار گمراه و سرگردان مانند چرخ فلک نشوی و مثل درخت خشک تو خالی نسوزی .
بادبه دستور خداوند تبدیل به آتش میشود و هر دو از شراب الّهی مست هستند.
ای پسر آب حلم و آتش خشم هر دو از جانب خداوند است اگر چشمت را بگشأیی.
اگر روح باد از طرف خداوند آگاهی نداشت چگونه قوم عاد را میشناخت.
قصه هلاک کردن باد قوم هود (ع) را
حضرت هود (ع) بدور مومنان خطی کشید. باد وقتی بدانجا میرسید آرام میشد.
هر کسی که خارج از آن خط بود باد او را پاره پاره میکرد و در هوا پراکنده میکرد.
همین طور شیبان راعی رحمه ا... به دور گله گوسفندانش خطی میکشید.
این کار را جمعهها میکرد وقتی مشغول نماز خواندن بود تا اینکه گرگ به گلهاش حمله نکند.
هیچ گرگی از آن خط عبور نمیکرد و هیچ گوسفندی هم از خط نمیگذشت.
باد حصار حرص گوسفند و گرگ بود چون خداوند چنین امر کرده بود.
همینطور باد اجل با عارفان بسیار نرم و خوشرفتار مانند نسیم بوستان عمل میکند.
آتش به ابراهیم (ع) آسیبی نزد وقتی ابراهیم (ع) برگزیده و شایسته از طرف خداوند است باد چگونه میتواند بدو آسیبی بزند.
آتش شهوت دینداران را نمیسوزاند ولی ظلم کنندگان را تا زیر زمین فرو میبرد.
موج دریا چون به دستور خداوند مواج شد بین اهل موسی (ع) (سبطی) و قبطی (قوم فرعون) تمایز قائل شد.
وقتی فرمان خداوند در رسید خاک قارون را بلعید و با طلا و تختش به درون خود فرو برد.
وقتی دم عیسی (ع) به آب و گل رسید آن را تبدیل به مرغی کرد که پرگشاد و پرواز کرد.
وقتی از دهن تو ستایش خداوند درآید مرغان بهشتی آن را تبدیل به پروردگار شکافنده میکنند.
ستایش تو مانند آب و گل است و مرغان بهشتی از دمیدن دلهای صادق بوجود میآیند.
کوه طور از نور حضرت موسی (ع) به رقص در آمد .
صوفی کامل شد و از کاستی رهید.
عجیب نیست که کوه صوفی شود زیرا جسم موسی (ع) هم از خاک بود.
پادشاه با عصبانیت رو به آتش کرد و گفت پس طبیعت سوزندگی تو کجاست.
اگر تو نمیسوزنی پس خاصیت تو چه شد یا اینکه از شانس ما نیت تو تغیر کرد.
تو بر آتش پرست نمیبخشی چگونه است که بر غیر آتش پرست میبخشی و او را نمیسوزنی؟
ای آتش تو اصلا صبر نداری اگر نسوزانی قدرتی نداری.
شعبده بازی هست تا معجزه که آتشی با چنین شعلههای بلندی نمیسوزاند.
کسی تو را جادو و جنبل کرده و یا از شانس ما خاصیت تو برگشته است.
آتش پاسخ داد که من همان آتش هستم بدرون من بیا تا نور مرا ببینی.
طبع من تغییر نخواهد کرد و چون تیغ حق و به دستور او تو را میسوزانم.
در جلوی چادر سگهای ترکمن در نزد مهمان چاپلوسی میکنند.
ولی اگر مهمان بخواهد از چادرها عبور کند سگها مانند شیر به او حمله میبرند.
من در مقام بندگی از سگ کمتر نیستم و خداوند در زندگی کمتر از یک ترک نیست.
اگر مجاز آتشینت تو را غمگین میکند این از دستور پادشاه دین (خداوند) است.
اگر مجاز آتشینت تو را شاد میکند این خداوند است که در آن دستور شادی قرار داده است.
هرگاه غمی به تو رسید از درگاه خداوند طلب بخشش کن زیرا غم بهدستور خداوند کار میکند.
وقتی که خداوند بخواهد غم محض شادی میشود و زنجیر پای آزادی میشود.
باد و خاک و آب و آتش (عناصر چهارگانه) همه بندهی خداوند هستند و زندهاند لیکن در نظر من و تو مردهاند.
در نزد خداوند آتش همیشه زنده و برخاسته است و مانند عاشق شب و روز نا آرام است.
اگر سنگ را به آتش بزنی آتش جرقه میزند و به امر خداوند آتش از آهن بیرون میاید.
پس آهن و سنگ ستم را (تشبیه ستم به زدن آهن و سنگ به هم که موجب تولید آتش میشود) به یکدیگر نزن زیرا این زدن مانند زن و مرد میزایند.
سنگ و آهن خودشان سبب هستند.ای مرد نیکوکار تو مسبب الاسباب را بین.که تمام اسباب را او فراهم میآورد و گاهی هم اثر را از اسباب میگیرد.
آن سببهأیی که راهنمای پیامبران است از سببهای دیگر والاتر است.
این سبب چیست که عربی آن میشود رسن یعنی طناب و هر چه بدان پیوسته است. در چاه این طناب کاربرد دارد.
حرکت چرخ چاه باعث حرکت طناب میشود و هر کسی که چرخ گردان را نبیند در گمراهی است.
مراقب باش که منبع این سببهای دنیوی را چرخش روزگار مپنداری.
تا در نتیجه این پندار گمراه و سرگردان مانند چرخ فلک نشوی و مثل درخت خشک تو خالی نسوزی .
بادبه دستور خداوند تبدیل به آتش میشود و هر دو از شراب الّهی مست هستند.
ای پسر آب حلم و آتش خشم هر دو از جانب خداوند است اگر چشمت را بگشأیی.
اگر روح باد از طرف خداوند آگاهی نداشت چگونه قوم عاد را میشناخت.
قصه هلاک کردن باد قوم هود (ع) را
حضرت هود (ع) بدور مومنان خطی کشید. باد وقتی بدانجا میرسید آرام میشد.
هر کسی که خارج از آن خط بود باد او را پاره پاره میکرد و در هوا پراکنده میکرد.
همین طور شیبان راعی رحمه ا... به دور گله گوسفندانش خطی میکشید.
این کار را جمعهها میکرد وقتی مشغول نماز خواندن بود تا اینکه گرگ به گلهاش حمله نکند.
هیچ گرگی از آن خط عبور نمیکرد و هیچ گوسفندی هم از خط نمیگذشت.
باد حصار حرص گوسفند و گرگ بود چون خداوند چنین امر کرده بود.
همینطور باد اجل با عارفان بسیار نرم و خوشرفتار مانند نسیم بوستان عمل میکند.
آتش به ابراهیم (ع) آسیبی نزد وقتی ابراهیم (ع) برگزیده و شایسته از طرف خداوند است باد چگونه میتواند بدو آسیبی بزند.
آتش شهوت دینداران را نمیسوزاند ولی ظلم کنندگان را تا زیر زمین فرو میبرد.
موج دریا چون به دستور خداوند مواج شد بین اهل موسی (ع) (سبطی) و قبطی (قوم فرعون) تمایز قائل شد.
وقتی فرمان خداوند در رسید خاک قارون را بلعید و با طلا و تختش به درون خود فرو برد.
وقتی دم عیسی (ع) به آب و گل رسید آن را تبدیل به مرغی کرد که پرگشاد و پرواز کرد.
وقتی از دهن تو ستایش خداوند درآید مرغان بهشتی آن را تبدیل به پروردگار شکافنده میکنند.
ستایش تو مانند آب و گل است و مرغان بهشتی از دمیدن دلهای صادق بوجود میآیند.
کوه طور از نور حضرت موسی (ع) به رقص در آمد .
صوفی کامل شد و از کاستی رهید.
عجیب نیست که کوه صوفی شود زیرا جسم موسی (ع) هم از خاک بود.
نگارنده: آرش آقاملکی