Quantcast
Channel: هفت وادی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

رساله صد میدان ۳

$
0
0
میدان بیست و یکم توکّل است. از میدان بصیرت میدان توکّل زاید، قوله تعالی: وَ عَلَی اللهِ فَتَوَ کَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلوُا إنْ کُنْتُمْ مُسْلِمینَ

تَوَکُّل ، قَنطره‌ی یقین و عماد ایمان است و محک اخلاص است. توکّل بر سه درجه است: یک درجه بر تجربه است و یکی بر ضرورت و یکی بر حقیقت است.

تجربتی آن است که می کوشد و می سازد، و این حال مکتسبان است.
و ضرورتی آن است که می داند که به دست دیگر کس چیز نیست و از حیلت سود نیست، درِ سبب ببست و بیارامید، و این حال منتظران است.

و حقیقی آن است که دریابد که عطا و منع به حکمت است و قسّامْ مهربان و بی غفلت است، و رهی پیوسته روی به آخرت است و بیاساید، و این حال راضیان است

میدان بیست و دوم لجا است. از میدان توکّل، میدان لجا زاید، قوله تعالی:" وَ ظَنُّوا أنْ لاٰ مَلْجَأَ مِنَ اللهِ إِلاّٰ إِلَیْهِ "
لجا باز پناهیدن است به یک جا، و آن سه رکن است: لجای زبان و لجای دل و لجای جان.
لجای زبانی اعتذار است ، و لجای دل افتخار است، و لجای جان اضطرار است و معنی اضطرار اشتیاق است.

توکّلْ کار به وی سپردن است و لجا خود را به وی سپردن است؛ و توکّلْ از وی بیوسیدن است و لجا وی را بیوسیدن است . توکّل به عطا آرام گرفت و خداوند لجا به وی آرام گرفت. و در راه لجا حجاب نیست و سود آن را اندازه نیست، و هر جا که لجا نیست حقیقت را مایه نیست.
لجا پیرایه‌ی پیوستگان است و مایه‌ی دست گرفتگان و حلقه‌ی درِ حقّ است به دست جویندگان

میدان بیست و سوم رضا است.از میدان لجا، میدان رضا زاید، قوله تعالی: " وَ رَضُوا عَنْهٌ "
رضا خشنودی است و بسند کاری و آن سه چیز است: دین وی چنان که وی نهاد بدان راضی باشی، و قسمت و روزی که تو را و دیگران را بخشیدند بدان راضی باشی، و به مولای خویش به جای هر چه از اوست راضی باشی.و پسندیدن دین وی چنان که وی نهاد از تکلّف و از بدعت و از وسواس آزادی است.
و پسندیدن قسمت وی از حیلت و حسد و از ضجرت آزادی است.و پسندیدن به مولای خویش از هر چه جز از وی از علایق و عوایق و از دو جهان آزادی است.

میدان بیست و چهارم موافقت است. از میدان رضا میدان موافقت زاید، قوله تعالی:" فَاقْضِ مٰا أَنْتَ قٰاضٍ "
موافقت ، استقبالِ حکم است بر دل گشاده ، رضا پیش از پیدا شدن حکم است و موافقت پس از پیدا شدن آن.
و موافقت سه چیز است: به برخاستن اختیار بنده از میان، و درست بدیدن عنایت مولی ، و بریدن مِهر از تحکّم خود و از دو گیتی.

نشان برخاستن اختیار سه چیز است: آن که بنده را بلا و عافیت یکسان بود، و عطا و منع ، یکسان بود و زندگانی و مرگ یکسان بود.

و نشانِ بدیدن عنایت مولی سه چیز است: که در دلِ ویْ شادی نهد که غم ها بشوید، و آرام بپیوندد که علایق بسترد و قوّت سازند که تفرّق بِبَرد.

و نشان مهر بریدن از خود و از دو گیتی سه چیز است: که حاجت های وی با یکی افتد، و هیچ حجامت ، دل وی را نپوشاند، و امانی در دل وی راه نیابد و هر چه که در حکم بر رجا آرامیده است راضی است، و هر چه که در حکم بر بیم آرامیده است صابر است، و هر چه که در حک بر مِهر آرامیده است موافق است.

میدان بیست و پنجم اخلاص است. از میدان موافقت میدان اخلاص زاید، قوله تعالی:" قٌلِ اللهَ أَعْبٌدٌ مٌخْلِصًا لَّهٌ دینی "
اخلاص، ویژه کردن است و آن سه قسم است : اخلاص شهادت و آن در اسلام است، و اخلاص خدمت و آن در ایمان است، و اخلاص معرفت و آن در حقیقت است.
و اخلاص شهادت را سه گواه است: گوشیدن امر وی، و آزرم از نهی وی، و آرامیدن به رضای وی " أَلاٰ لِلِه الدَّینٌ الْخٰالِصٌ "
و اخلاص خدمت را سه گواه است: نادیدن خلق در پرستیدن حق، و رعایت سنّت در کار حق، و یافت حلاوت بر خدمت حق " وَ مٰا أٌمِرٌوا إلاّٰ لِیَعْبٌدٌوا اللهَ مٌخْلِصینَ لَهٌ الدَّینَ "
و اخلاص معرفت را سه گواه است: بیمی از گناه باز دارنده و امیدی بر طاعت دارنده و مهری حکم را گزارنده " إنّٰا أَخْلَصْنٰاهٌمْ بِخٰالِصَةٍ "

میدان بیست و ششم تبتیل است.از میدان اخلاص میدان تبتیل زاید، قوله تعالی:" وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً "
و تَبَتٌّلٌ ، باز گشتن است، و آن سه چیز است با سه چیز: از دوزخ با بهشت گشتن، و از دنیا به آخرت گشتن و از خود با حق گشتن.از دوزخ به بهشت رسیدن به سه چیز توان: از حرام به حلال پیوستن، و از کینه و عداوت به نصیحت بازگشتن، و از دلیری به ترسکاری گشتن.

و از دنیا به آخرت گشتن سه چیز است: از حرص به قناعت آمدن، و از علایق به فراغت آمدن و از اشتغال به انابت آمدن.

و از خود به حق گشتن سه چیز است: از دعوی به نیاز آمدن، و از لجاج به تسلیم آمدن و از اختیار به تفویض آمدن.


میدان بیست و هفتم عزم است. از میدان تبتّل، میدان عزم زاید، قوله تعالی:" فَاصْبِرْ کَمٰا صَبَرَ أٌولٌوا الْعَزْمِ مِنَ الرٌّسٌلِ"
عزم، درستی مراد است و جمع دل پاک ، و آن سه باب است: عزم توبه است و عزم خدمت است و عزم حقیقت است.
عزم توبه سه چیز است: زشتی بر معصیت نهادن است، و آلت بیفکندن است و از قرین بد ببریدن است.
و عزم خدمت سه چیز است: پیش از وقتْ امر را بشناختن است، و وِردهای خود را در وقت های آن بگوشیدن است و کار دین خویش را بر کار دنیای خویش مقدّم داشتن است.
و عزم حقیقت سه چیز است: آرام در وقت خشم و جوانمردی به روزِ نیاز و خجلی در وقت طاعت.
و مایهٔ عزم سه چیز است: صلابت در دین و غیرت بر امر و استقامت حکم وقت.


میدان بیست و هشتم استقامت است. از میدان عزم میدان استقامت زاید، قوله تعالی:" فَاسْتَقِمْ کَمٰا أٌمِرْتَ "
استقامت، همواره بودن است بی تلوّن ، و آن سه قسم است: استقامت افعال است و استقامت اخلاص است و استقامت انفاس است.و استقامت افعال، قرّایان راست و گرنه مرائیانند؛ و استقامت اخلاق، صوفیان راست و گرنه منحرفانند؛ و استقامت انفاس، عارفان راست و گرنه مدعیّانند.

و استقامت افعال را سه گواه است:ظاهر آن به موافقت، باطن آن به مخالفت و مرد بر خود به ملامت.
و استقامت اخلاق را سه نشان است: اگر جفا شنوی عذر دهی، و اگر ایذا نمایند شکر کنی ، و اگر بیمار شوند به پرسیدن شوی.

و استقامت انفاس را سه گواه است: به نفس می کوشی تا قیمت گیری، و عمرْ یک نَفَس دانی تا آزاد باشی، و از هر نَفَس بَری جویی تا سیّد گردی.
و بدان که عمر در هر نفس که برفت خصم است یا شفیع، و در هر نفس الله را بر رهی منّت است و رهی را بیم از آن خیانت. نفس بدبخت دود چراغ کٌشته است در خانه ای تنگ بی دَرْ ، و نَفَس نیک بخت چشمه ای روشن روان است در بوستان آراسته با بَر.


میدان بیست و نهم تفکّر است.از میدان استقامت میدان تفکّر زاید، قوله تعالی:" وَ تِلْکَ اْلأَمْثٰالٌ نَضْرِبٌهٰا لِلنّٰاِس لَعَلَّهٌمْ یَتَفَکَّرٌونَ "

تفکّرْ، دل را توحید است، نفس را تجرید. و تفکّر سه قسم است: یک قسم حرام است و دیگر قسم مستحب است و دیگر واجب است.آن تفکّر که حرام است در سه چیز است: در صفات ربّ العزَّة که آن تفکّر تخم حیرت است، و دیگر تفکّر در جزای کار وی است که آن تخم تهمت است و سوم تفکّر در اسرار خلیقت است که آن تخم خصومت است.

و آن تفکّر که مستحب است، آن تفکّر در صنایع الله است که آن تخم حکمت است، و در اقسام اِلٰه که تخم بصیرت است، و در آلای4 وی که آن تخم محبّت است.

و سوم تفکّری که واجب است، تفکّر در کِرد خویش است یعنی جٌستن عیب طاعت و آن تخم شرم است، و عرض نامهٔ جٌرم که آن تخم خوف است، و پروردن نیاز که جزای آن دیدار است ؛ و آن سه است: تفکّر و تدّبر و تذکّر. تفکّر در کِرْد و تدّبر در گفت و تذّکر در بخش کِردْ چون و گفتْ چی و بخشید چند: کِردْ نغز و گفتْ راست و بخشید پاک.

میدان سی ام ذکر است. از میدان تفکّر، میدان تذکّر زاید، قوله تعالی:" وَ مٰا یَتَذَکَّرٌ إِلاّٰ مَنْ یٌنیبٌ "
تذکّر به اذکار رسیدن است و بپذیرفتن است ؛ و فرق میان تفکّر و تذکّر آن است که تفکّرْ جستن است و تذکّرْ یافتن است.

تذکّر سه چیز است: به گوشِ ترسْ ندای وعید شنیدن است، و به چشمِ رجا به منادی ندایش نگریستن است، و به زبان نیازمندی منّت را اجابت کردن است.

تذکّر ترس میان سه چیز است: فرع و سنن پوشیده، و وَجِل سرانجام نادیده و تأسّف بر وقت شوریده.
و تذکّر بر رجا میان سه چیز است:توبه کوشیده، و شفاعت نیوشیده و رحمتِ یافته.
و تذکّرِ نیاز، میان سه چیز است: مناجات پوشیده و آشنایی ازل شادی نماینده و دلی گشاده به مولی نگرنده.....ادامه دارد


تهیه و ارسال: مهدی کریمی

Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>