Quantcast
Channel: هفت وادی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

گواه عاشق صادق

$
0
0
گفت‌وگو با بهاء‌الدين خرمشاهی درباره نيايش‌های مولانا

- آيا ساختار مناجات‌نامه وام‌گرفته از ساختار قرآن است؟

پاسخ مثبت است. اين دعاها و مناجات‌های روزانه و شبانه مولانا به دو وجه ساختار قرآنی دارد؛ ۱ـ عبارات و جملات آن از نظر سبك و سجع همانند آيات قرآنی است. چون در خود قرآن كريم هم دعا بسيار است و كتاب‌هايی درباره ادعيه قرآنی بسيار است. 
۲- از نظر درج و تضمين بسياری از عبارات و آيات كامل قرآنی. من با همكاری دوست دانشمندم آقای دكتر سيامك مختاری كتابی مفصل به نام قرآن و مثنوی(فرهنگواره تاثير آيات قرآنی در ادبيات مثنوی) تدوين كرده‌ايم و كوشش اصلی آن با آقای مختاری كه حافظ كل قرآن هم هستند، بوده است. در اين كتاب نسبتاً حجيم حدود ۲۵۰۰ آيه از حدود ۶۲۲۵ آيه قرآن مجيد را كه بر يك يا چند بيت از حدوداً ۲۶ هزار بيت مثنوی به نحو مستقيم (گاهی تضمين و غالباً اندكي غيرمستقيم اثر گذاشته با نام سوره و شماره آيه، و آوردن بيت مثنوی نشان داده‌ايم در اين كار – كه بارها از سوی نشر قطره تجديد چاپ شده و استقبال شايانی ديده – و در كار ديگر (انسانم آرزوست) يعنی انتخاب ۴۰۰ غزل از حدود ۳۲۰۰غزل مولانا – معروف به غزليات شمس – به روشنی پی بردم كه مولانا يا حافظ كل قرآن است يا نزديك به حافظ. تلميحات و اشارات و استفاده و استنادهای مولوي در آن دو اثر عظيمش به قرآن در سراسر ادب فارسی و حتی عربی نظير ندارد. همين است كه شادروان آيت‌الله‌العظمی سيدابوالحسن رفيعی قزوينی مثنوی مولوی را از تفسيرهای قرآن كريم به شمار آورده‌اند.

- جهان‌بينی مناجات‌نامه مولانا تا چه اندازه از قرآن تاثير پذيرفته است؟

ميتوان گفت شايد عظيم‌ترين تاثير را پذيرفته باشد. اين نيايش‌نامه سراسر سرشار از شرح اين اثرپذيری است. در هيچ صفحه از اين ۱۳۰ صفحه (در قطع مقبول رقعی و اندكی كوچك‌تر) دعا يا بخشی از دعا / مناجات نيست كه معانی و الفاظ و عبارات و جملات / آيات قرآنی نيامده باشد. در ترجمه فارسی كه جانشين ترجمه تركی دعاها شده، و در دست راست متن عربی دعاها آمده و در صفحه دست چپ – چنان كه گفته شد – ترجمه فارسی، اگر مترجم در حد استاد محمد جعفری آشنايی و انس عميقی با قرآن نداشت، نمی توانست با اين دقت بالا و شايسته تحسين حد و حدود عبارات و جملات قرآنی و غيرقرآنی را باز شناسد. مراد اين است كه فصاحت و بلاغت عبارات دعاها در حدی است كه برای ناآشنايان قابل اشتباه است، اما برای آشنايان با قرآن و ادعيه و ماثورات اسلامی (اعم از اهل سنت و شيعه) قابل بازشناسی و شايان لذت بردن روحی است. اگر از نظر چاپی برايتان امكان دارد دو سه صفحه از اين نيايش‌ها را به نحوی كه خوانا باشد اسكن كنيد و در نشريه‌تان بياوريد تا معلوم شود گواه عاشق صادق در آستين باشد.

سوال اول شما درباره ساختار و سبك اين نيايش‌ها بود و سوال دومتان مربوط به محتوا و جهان‌بينی. بلاتشبيه و در مثال و تمثيل مناقشه نيست: از صفای می و لطافت جام / به هم آميخته است جام و مدام.

- مولانا از مفاهيم قرآنی چه استفاده‌ای برای نگارش مناجات‌نامه‌اش كرده است؟

اصلاً مولانا براي درج و حل و تضمين و اقتباس عبارات و آيات قرآنی انديشه خاصی نميكرده. از بس كه ذهن و زبانش قرآنی است، بی اختيار عبارات قرآنی بر زبانش جاری می شده. برای نمونه در يكي از نيايش‌ها (ص ۹۵) اين گونه آغاز مي‌كند: بسم‌‌الله الرحمن الرحيم. هوالله الذي لااله الاهو عالم الغيب و الشهاده هوالرحمن الرحيم. هوالله الذي لااله الا هو الملك القدوس السلام المومن المهيمن العزيز الجبار المتكبر الخالق الباریء المصور [سوره حشر، آيات ۲۴ و ۲۳] الغفار القهار الوهاب الرزاق الفتاح العليم القابض الباسط تا درست و جمعاً ۹۹ اسم از اسماءالحسني [نام‌های نيكوی خداوند كه در سنت ۹۹ نام است و همه در اين نيايش آمده اما در قرآن مجيد حدود ۱۲۴ نام وجود دارد] برمی شمارد، و پس از آوردن اين نام‌های نيكو چنين می آورد: [البديع الباقی الوارث الرشيد الصبور] «الذي ليس كمثله شیء و هوالسميع البصير» [(كسی كه همانند او چيزي نيست و اوست كه شنوای بيناست)، سوره شوری، آيه ۱۱]

... «نعم‌المولی و نعم‌النصير» [(چه نيكو سروری و چه نيكو ياوری)، سوره انفال، آيه ۴۰]، «غفرانك ربنا و اليك المصير» [(-پروردگارا- آمرزش تو را خواهانيم، و بازگشت به سوي توست)، سوره بقره، آيه ۲۸۵] سپس دنباله آن يك حديث آمده: لااحصي ثناءً عليك انت كما اثنيت علي نفسك [(به شمار نتوانم آورد حمد و ثناي تو را، تو آن گونه‌اي كه خود ثنای ذات خويش گفته‌ای)]. بهتر است پژوهنده صاحبدلی رساله‌ای در بازشناساندن آيات و احاديث اين نياش‌نامه بنويسد.

- ارتباط مولانا با خدايش قابليت تفسير امروزی دارد؟ يعنی ظرفيت اين‌زمانی و اين‌مكانی شدن برای مناجات‌های مولانا تا كجا متصور است؟

درباره ارتباط مولانا با خداوند، نه يك مقاله و يك رساله، بايد «كتاب» نوشت. يك نكته مهم در اين ارتباط، و مربوط به مولانا اين است كه او بين عرفان و تشرع، يعني بين طريقت و شريعت را جمع كرده. خشوع و خشيت بندگی و خداپرستی او از حد و اندازه بزرگ‌ترين پارسايان شريعتمدار فی المثل غزالی [كه اتفاقاً مولانا وسيعاً از افكار و آثار او اثر برده] بيشتر است. او هم به «توحيد» مومنانه اهل شريعت دل سپرده است، هم به «وحدت وجود» عارفانه- كه يكي هست و هيچ نيست جز او/ وحده لااله الاهو. خدای مولانا هم خدای عشق و عرفان است، هم خدای تعبد و قرآن. خدای عارفان شيعه هم همين وصف و صفات را دارد.

يك نكته مهم هم اين است كه دعا امروزي و ديروزي ندارد. البته امروزه نادر است كه نادره‌اي پيدا شود و دعاهاي دلنشين‌تر و خوش‌تدوين‌تر كه لفظ و معنايش به اندازه نيايش‌های مولانا فصيح و بليغ و استوار باشد، پديد آورد. امروزه مسلمان‌ها دعاهای كلاسيك را بيشتر دوست دارند. مولانا به الفاظ و معاني دعاها و ماثورات شيعه هم بسيار توجه داشته. به نظر من اگر اين مجموعه (نيايش‌هاي مولانا) درست شناسانده شود، يكی از محبوب‌ترين آثار قدسی روزگار ما خواهد شد، و سالی چندبار به تجديد چاپ خواهد رسيد.

- خود قرآن تا چه اندازه توانسته نيروي الهام شاعران ما را برانگيخته و آنها را سمت سرودن شعر يا انواع ديگر نوشته‌ها پيش ببرد و تسلط به زبان عربی تا چه حد به رشد زبان فارسی كمك می كند؟

سوال شما در واقع دو سوال است. به اختصار به هر دو جواب مي‌دهم. الهام‌بخشی قرآن براي شاعران مسلمان قديم و حتي عصر جديد وصف‌ناپذير است. از سنايی تا سپهری نفوذ قرآن عظيم است. شاعران عارف بزرگ ما از جمله سنايی، عطار، مولانا و سپس سعدی و حافظ بدون اين اتصال با قرآن بی شك به اوجی كه رسيده‌اند نمی رسيدند. يكی از پژوهشگران برجسته معاصر در اين زمينه خانم ساميه بصيرمژدهی است كه مقاله مرجع پرباری در جلد دوم «دانشنامه ادب فارسی» (به سرپرستی استاد حسن انوشه) تحت عنوان «قرآن و ادب فارسی» نوشته‌اند. همچنين ايشان به درخواست بنده كه سرپرست «دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی» بودم، ويرايش و روايت ديگری با همان عنوان برای آن «دانشنامه» نوشته‌اند. نيز مقاله‌هايی با اين عناوين در همين دانشنامه: «حافظ و قرآن»، «سنايي و قرآن»، «ناصرخسرو و قرآن»، «عطار و قرآن»، «مثنوی و قرآن»، «كليات شمس و قرآن» و «شعر معاصر فارسی و قرآن» كه يك از يك پربارتر است. اما درباره اينكه تسلط به زبان عربی تا چه حد به رشد زبان فارسی كمك می كند، بايد گفت تصور نمی توان كرد اگر زبان عربی، چه تك‌واژه‌ها، چه تركيبات نيم‌فارسی - نيم‌عربی (مانند خداحافظی، سلام دادن، كتاب نوشتن، روايت كردن، استفاده بردن/ رساندن/ داشتن و هزاران ديگر)، چه تعبيرات و امثال آن نبود، زبان فارسي از شدت ضعف به چه روزي می افتاد. زبان سعدی و حافظ بيش از ۶۰ درصد وام‌واژه عربی دارد. اين نكته هم مهم است كه ما اغلب قريب به اتفاق آنچه از عربی گرفته‌ايم، با تغيير و تصرف معنايی و صرفی و نحوی بوده است. بدون آشنايی با عربی نه ادب قديم را ميتوان شناخت نه نثر امروزين ميتوان نوشت. 

- اولين بار كلمات ترجمه متون مقدس از كجا به ذهن شما الهام شد؟ اين زبان روح و فكر انديشه آدمي را به شدت تحت تاثير قرار ميدهد، آيا به دواوين شعر ايران مرتباً مراجعه می كرديد يا ساختارهای ترجمه از زبان‌های ديگر به فارسی هم مد نظرتان بود؟

بدون مقدمه نمی توانم به اين پرسش شما جواب بدهم. مقدمه درباره همين نيايش‌نامه دلپذير و خوش‌معني و اثرگذار مولاناست كه همين ايام هم مراسم عظيم عرس (بزرگداشت سالگشت وفات او در اواخر آذرماه) در تركيه با حضور شركت بيش از دو ميليون زائر از سراسر جهان برگزار می شود. اين نيايش‌نامه (كه اميدوارم به صورت نمايشنامه حروف‌نگاری نشود) را بانوي مولوی پژوه خانم فروزنده اربابی- همسر استاد محمد بردبار مولوی شناس و نگارنده شرحی شش‌جلدی بر شش دفتر مثنوی و مدرس مثنوی و غزليات شمس كه در سال‌های اخير به عنوان يكی از مشايخ مولويه/ نماينده از ايران انتخاب شده و هرساله در مراسم شركت می كند- به ايران آورد. اين متن عربی- تركی بود كه با كوشش سه نفر به صورت عربی- فارسی درآمد و نشر باغ به مديريت آقای كوروش كارآگاهی آن را به بهترين وجه به چاپ رسانيد و من انتظار دارم دوستداران مولوی و عرفان ايرانی- اسلامی از آن استقبال عام و تام به عمل آورند. در اين كار استاد دكتر توفيق‌سبحانی مقدمه‌ای نوشته‌اند و سير و سند اين مجموعه را نشان داده‌اند. استاد محمد جعفری هم كه معارف اسلامی پيشرفته‌ای دارند، اين اثر را از روی متن اصلی عربی به فارسی شيوايی ترجمه كرده‌اند. ترجمه چهار سوره قرآن و ده‌ها آيه و عبارت قرآنی را از ترجمه ساده بنده از قرآن برگرفته‌اند. بنده ترجمه را كه عالی بود، ويراستارانه خوانده و با اصل مقابله كرده‌ام. حال می رسيم به پاسخ سوال شما. با شرحی كه در مقدمه گفتم ترجمه حدوداً يك سوم اين اثر به من ربط دارد و به قلم من است. بقيه كه انصافاً شيوا و شفاف و شيرين است به قلم حجت‌الاسلام والمسلمين محمد جعفری است. علاوه بر قرآن كريم، دعای كميل را هم به شيوه‌ای آزادتر از ترجمه قرآن ترجمه كرده‌ام، كه همين ايام به صورت دومتنی (عربی- فارسی) از سوی نشر بين‌الملل زير چاپ است. حال سوال شما اگر به نثر ترجمه نيايش‌های مولانا مربوط می شود، امتياز اصلی اش به آقای جعفري بازمي‌گردد، اما اگر به ترجمه من از قرآن عنايت داريد سپاسگزارم. بيش از ۴۰ سال است كه با قرآن و علوم قرآنی و در راس آنها تفسيرهای عربی و فارسی و قديم و جديد، و شيعی و سنی درجه اول قرآن انس و در آنها مطالعه دارم. در ادب كهن فارسی هم طبعاً مطالعه مديد دارم. در عالم حافظ‌پژوهی هم كه دومين رشته علاقه و تحقيق من است، مانند رشته قرآن‌پژوهی، كتاب و مقاله بسيار نوشته‌ام. امروزه- يعنی دهه‌ها است- كه متون مقدس را به نثر امروزين و معيار ترجمه می كنند. من هم با آنكه می توانستم قرآن را به نثر اديبانه و كهن‌گرايانه برگردانم، ولی برای آنكه خوانندگان با كلمات و تعابير دور از ذهن مواجه نشوند و براي آنكه به عقل جمعی و عملكرد جهانی وفادار باشم، ترجمه ساده و مفهوم‌گرا به دست داده‌ام. اين ترجمه از ۱۳۷۴ تاكنون ظرف مدت ۱۵ سال در چهار قطع- كه اصلی تر آن قطع رحلی با حواشی و توضيحات پای صفحه است- ۲۰ بار تجديد چاپ شده است. 

- آيا می پذيريد كه هنگام ترجمه، خلق مجدد متن اتفاق مي‌افتد؟ آنهايی كه عربی نمي‌دانند با متن شما همراه می شوند و به لايه‌های متنوع و درخشانی دست پيدا می كنند. هم ساده خوانده می شوند، هم جدی و ژرف درك می شوند. 

به نكته يا واقعيت مهمي در كار ترجمه اشاره كرديد. دهه‌ها و شايد سده‌هاست كه اين سوال و مساله در حوزه ترجمه‌پژوهی مطرح است كه آيا ترجمه فن است يا هنر. به نظر من هم فن است هم هنر. جنبه‌های فنی اش اكتسابی و آموختنی و آموزاندنی است. جنبه هنری اش جوهر و جنمی است كه بايد در شخصيت مترجم وجود داشته باشد. اين مساله و بيش از صد مساله ديگر مربوط به ترجمه را در كتابی به نام «ترجمه‌كاوی» که توسط نشر ناهيد در ۵۴۷ صفحه انتشار یافته  به نگارش درآورده ام.

در پيرامون همين مساله و سوال ژرف شما كه ترجمه را خلق مجدد مي‌دانيد، نوشته‌ام - و ديگران هم نوشته‌اند- كه ترجمه (البته ترجمه خوب و موفق و خوشخوان و درست و درمان و دستورمند) از تاليف دشوار‌تر است زيرا در تاليف شمای مولف آزاديد كه مافي‌الضمير خودتان يعنی حرفی را كه در دل يا در سر داريد، هرگونه كه بخواهيد با انتخاب هر كلمه يا هر تعبير يا هر جمله ادا كنيد. اما در ترجمه ده‌ها قيد و تنگنا در كار است. فی المثل يك لحظه غافل شويد ترجمه‌تان بوی ترجمه پيدا مي‌كند و آفت‌های ديگر.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>