Quantcast
Channel: هفت وادی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

دینداری

$
0
0

شیخ عطار در تمام مراحل سلوک، و در همه پندهای عرفانی و اخلاقی خود، مردم را به طاعت و عبادت، و ایمان و اعتقاد مذهبی دعوت میکند، و هر دری که به سوی خواننده می گشاید از هر طریق و هر مطلبی که باشد آن را به اصل ایمان و دینداری پایان می دهد و می گوید:به هر دینی که هستی معتقد و مومن باش

بمردی رو در آن دینی که هستی
که نامردیست در دین بت پرستی

به سوی خدا با دلی بیدار و خالی از اغیار رو، به اخلاص نمازگزار که بی آن، عبادت تو چون قالب بی روح است و ارزشی ندارد.درویشی از امام جعفر صادق (ع) پرسید: این همه زهد و عبادت روز و شبت برای چیست؟ حضرت جواب داد این فرضی است که باید انجام شود همچنان که روزیِ مرا دیگری نمی تواند بخورد این وظیفه عملی و دینی مرا نیز دیگری نمیتواند انجام دهد.پس کاهلی را دور افکندم، حرص و شره و آز را به یک سو نهادم. و چون در مردم وفائی ندیدم، به جان و دل وفای حق برگزیدم و به عبادت او پرداختم امّا تو چند در پی تفرقه هستی

چو کعبه یک جهت شو گر زمائی
بسان کعبتین آخر چرائی

تو را به بازی نیافریدند، زنهار عمر را به غفلت مگذران. چه از آن ترسم که چون بیدار گردی هیچ نقدی جز خواری نیابی

همه کار تو بازی مینماید
نمازت نانمازی مینماند
نمازی کان به غفلت کرده ای تو
بهای آن نیابی گرده ای تو
اگر صد کار باشد از مجازت
نیاید یاد از آن جز در نمازت
نمازت چون چنین باشد مجازی
بود اندر حقیقت نانمازی

شیخ در این زمینه حکایتی دارد که در آن از دگرگونی احوال سخن میگوید و ارزش عمر را در این تحوّل ها و تبدّل های باطن می بیند و میگوید

اگر بر تو نخواهد گشت حالت
نخواهد بود عمرت جز وبالت

حکایت میکند که درویشی شوریده حال گلیمی داشت آن را به شخصی داد که بفروشد. خریداری رسید و گفت این گلیم بسیار درشت است و از درشتی به پشت خارپشت می ماند. با همان عیب به قیمت ارزانی خرید. در حال خریدار دیگری رسید و گفت گلیم نرم لطیف داری؟ گفت دارم زر بیاور و گلیم ببر،این گلیم مثل حریر نرم است. صوفیئی ناظر بر این معاملات بود. گفت ای مرد یگانه مرا یک لحظه در این صندوقخانه بنشان، صندوقی که گلیمی را نرم میکند و سفالی را درّ یتیمی می سازد. جوهر وجود من چون سفال است. شاید این صندوق سفال را به درّی گرانبها بدل کند.

شیخ عطار این تبدّل حال را لازم می شمارد و راه رسیدن بدان را عبادت و فرمان برداری از قوانین شرع میداند و میگوید

همه اعضای خود در بند دین کم
اگر خود را چنان خواهی چنین کن
مبین، مشنو، مگو الا به فرمان
که تا کافر نمیری ای مسلمان
برای عبرت است این طاق و ایوان
تو جز شهوت نمی بینی چو حیوان

از کتاب مسافر سرگشته اثر دکتر پوران شجیعی


Viewing all articles
Browse latest Browse all 454

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>