قسمت هفدهم از آسان نویسی مثنوی مولانا بحث لزوم حریص بودن مرید در متابعت از ولی و مرسد را مطرح می نماید این شرح اینگونه است که.......
هر چه زودتر و بدون شک و تردید دامن او را گیر تا از بلاهای آخر زمان نجات یابی.
دوستان خداوند سایه خداوند هستند زیرا او دلیل خورشید خداوند است.
در وادی سلوک بی دلیل راه قدم بر ندار مانند حضرت ابراهیم (ع) بگو غروب کنندگان را دوست ندارم.
در روز سایه (روز عذاب) آفتابی پیدا کن و دامن شمس تبریزی را بگیر.
در این مهمانی و ضیافت راهی نداری این مطلب را میتوانی از ضیالحق حسام الدین بپرسی.
اگر حسادت راه گلوی تو را بگیرد مانند شیطان هستی که حسد او را گمراه کرد.
چون شیطان از شدت حسد از آدم عار داشت و با سعادت به خاطر حسد میجنگید.
عقبه (چیزی که در سلوک تو را عقب میاندازد) سخت تر از این در سلوک نیست.
خنک روانی که همراه حسد نیست.
این جسم خانه حسد است و از حسد تبار آلوده میشود.
از حسد چه خانمانهای که ممکن است خراب شود و شاه تبدیل به کلاغ گردد اگر جسد خانه حسد باشد.
اما اگر از ابتدا خداوند جسد را از حسد پاک کرده است جسد پاکی خود را از خداوند دارد.
در حالیکه جسم ممکن است پر از تکبر ریا و حسد باشد.
حضرت ابراهیم (ع) فرمودند خداوندا خاندان مرا طاهر کن. برای بیان پاکی است اگر چه طلسمش تن خاکی است اما گنج نور است. نور الهی.
اگر به انسانی که مکر و حسد ندارد حسد ورزی به دلیل آن حسادت دلت سیاه میشود.
خاک پای مردان حق شو و مانند ما حسد را پست و ذلیل کن.
در بیان حسد کردن وزیر جهود
وزیر از شدت حسادت غمگین بود. و در پی هدف عبثی گوش و بینی خود را از دست داد.
به امید این که از نیش حسدش زهر به فقرا برسد.
هر کسی که حسود شود به خود ضرر میزند.
بینی عضوی است که با آن بوی حس میشود و بوی را به هر طرف که بخواهد میبرد.
هر کسی حس بویأی ندارد بینی ندارد. بوی را کسی میفهمد که اعتقادی داشته باشد.
چونکه بوی حس کرد و شکر آن را بجا نیاورد کفر نعمت کرد و بینیش شکست.
شکرگزار باش و شکر گذران را خدمت کن . در نزد آنها بمیر تا زنده جاوید باشی.
دوستان خداوند سایه خداوند هستند زیرا او دلیل خورشید خداوند است.
در وادی سلوک بی دلیل راه قدم بر ندار مانند حضرت ابراهیم (ع) بگو غروب کنندگان را دوست ندارم.
در روز سایه (روز عذاب) آفتابی پیدا کن و دامن شمس تبریزی را بگیر.
در این مهمانی و ضیافت راهی نداری این مطلب را میتوانی از ضیالحق حسام الدین بپرسی.
اگر حسادت راه گلوی تو را بگیرد مانند شیطان هستی که حسد او را گمراه کرد.
چون شیطان از شدت حسد از آدم عار داشت و با سعادت به خاطر حسد میجنگید.
عقبه (چیزی که در سلوک تو را عقب میاندازد) سخت تر از این در سلوک نیست.
خنک روانی که همراه حسد نیست.
این جسم خانه حسد است و از حسد تبار آلوده میشود.
از حسد چه خانمانهای که ممکن است خراب شود و شاه تبدیل به کلاغ گردد اگر جسد خانه حسد باشد.
اما اگر از ابتدا خداوند جسد را از حسد پاک کرده است جسد پاکی خود را از خداوند دارد.
در حالیکه جسم ممکن است پر از تکبر ریا و حسد باشد.
حضرت ابراهیم (ع) فرمودند خداوندا خاندان مرا طاهر کن. برای بیان پاکی است اگر چه طلسمش تن خاکی است اما گنج نور است. نور الهی.
اگر به انسانی که مکر و حسد ندارد حسد ورزی به دلیل آن حسادت دلت سیاه میشود.
خاک پای مردان حق شو و مانند ما حسد را پست و ذلیل کن.
در بیان حسد کردن وزیر جهود
وزیر از شدت حسادت غمگین بود. و در پی هدف عبثی گوش و بینی خود را از دست داد.
به امید این که از نیش حسدش زهر به فقرا برسد.
هر کسی که حسود شود به خود ضرر میزند.
بینی عضوی است که با آن بوی حس میشود و بوی را به هر طرف که بخواهد میبرد.
هر کسی حس بویأی ندارد بینی ندارد. بوی را کسی میفهمد که اعتقادی داشته باشد.
چونکه بوی حس کرد و شکر آن را بجا نیاورد کفر نعمت کرد و بینیش شکست.
شکرگزار باش و شکر گذران را خدمت کن . در نزد آنها بمیر تا زنده جاوید باشی.