هر جشن یا به عبارتی یزشن
در ایران باستان دارای دو بعد فلسفی و نمادین بوده است. بعد فلسفی بیشتر به
زمان و دلیل جشن و بعد نمادین به آیین ها و مراسم رایج در جشنها مربوط
است. این نگاه در مورد جشنهای آتش ایرانی به مراتب موشکافانه تر میشود و
چنانچه از نام جشن آذرگان برمیآید این جشن یکی از بزرگترین این جشنها
است.
آتش به عنوان ابزار وسیلهی ایجاد گرما و نجات از تاریکی و حیوانات وحشی بوده و در ذات خود نیز دارای ارزش والایی در ذهن مردمان مهاجر هند و اروپایی بوده است. احتمالاً هند و اروپاییها جشنهای سال نویی شبیه جشنهای بابلیان و مصریان داشته اند. شباهتهای بین اساتیر یا مناسک لوپرکالیا(Luperques) در رم، کنتاورها (Centaures) در یونان، گاندهاروها (Gandharvas) در هند، فرض منشاء مشترک آنها را پیش میآورد. به موجب ودا، جشنهای سال نو مربوط به آغاز مجدد فعالیت آتش (خورشید) به هنگام انقلاب زمستانی بود. آغاز مجددی بود که پس از یک دوره فترت، یک نوع بین الهلالین رخ میداد و مردم با اداهایی آن را تقلید میکردند. ۱۲ روز کبیسه شکل مقدماتی ۱۲ ماه سال بود. آتشها روشن و خاموش میشد. وانگهی آتش بهویژه، شریک نظم راستین بود. آگنی در ودا، «زادهی رَتَه، ارابه ران رَتَه، نگهبان رَتَه» نامیده شدهاست. بی شک این به سبب نقش او در آداب و رسوم شرعی و به سبب ضرورت وجود او برای اجرای مناسک و نیز به خاطر ارزش کیهانی و اخلاقی او بوده است. در معنای اخلاقی آگنی ادروه (adruh) «بینیرنگ» و ادبدهه (adabdha) «نیرنگ ناپذیر» توصیف میشود و از اینرو وسیله ای برای آزمایش بیگناهی است و او را با عدالت پیوند میدهند. زرتشت هنگامی که تمام اینها را درنظر میآورد میتواند به همسانی ذاتی بین آتش و قانون اعتقاد پیدا کند: «با ایثار هدیه های نیایش به آتش تو میخواهم تا آنجا که بتوانم، پروردگارا، به دادگری تو بیندیشم!» (دوشن گیمن، ۱۳۷۸: ۴۶-۴۸). وجود داستانهایی از آزمایش با آتش یا سرب گداخته در ایران نیز نمادی از باور به این نقش اخلاقی آتش میباشد.
تا به امروز آتش کانون مناسک هندو و زرتشتی بوده است، اما ریشه های آن به دوران هند و اروپایی باز میگردد. در دین زرتشتی نیز آتش، پسر اهورامزدا، نشانهی مرئی حضور او و نمادی از نظم راستین اوست (هینلز، ۱۳۸۴: ۴۷-۴۸). در آیین های زرتشتی آتش مرکزیت دارد و نشانهی مرئی حضور اورمزد است و چنانچه گفته شد تقدس و گرامی بود آتش ریشهی کهن دارد (آموزگار، ۱۳۸۳: ۳۲).
با دانستن این نقش به بررسی جایگاه جشن آذرگان در گاهشمار ایران باستان خواهیم پرداخت. در واقع بجاست باور کنیم که هنگام تغییر گاهشمار ایران باستان به گاهشمار زرتشتی که احتمالاً در زمان اردشیر اول، حدود ۴۴۱ ق م، صورت گرفت چنانچه از کارهای اخیر هلیدگارده لوی Hildegarde Lewy و سید حسن تقی زاده برمی آید- توالی ماهها به همانگونه حفظ شده باشد. ماه آخر سال [ماه نهم گاهشمار برابر آذرماه][۱] در هر دو گاه شمار، آتر «آتش» است و احتمال دارد که ماه نخست [ماه دهم گاه شمار برابر دی ماه] هم، معنای خود را به طور کامل حفظ کرده باشد، زیرا این ماه که در فهرست زرتشتی به دثوش (Dathush) (دی) «آفریننده» هدیه شده، در گاه شمار فارسی باستان اَنامکه anāmaka نامیده میشد، عبارتی که میتوان «بینام» یا «منسوب به خدای بینام» تعبیر کرد همانگونه که مثلاً نزد عبرانیان بردن نام یهوه منع داشته است (دوشن گیمن، ۱۳۷۸: ۱۹-۲۰). بهمن که نخستین امشاسپند درگاه اهورامزدا و دست راست اوست نیز بلافاصله بعد از ماه دی در گاه شماری زرتشتی قرار میگیرد که میتواند تأییدکننده این نظر باشد.
بدین ترتیب میتوان پنداشت که با دادن صفت «آفریننده» به سخت ترین ماه سال، مردم را در برابر دیو سرما نیرومندتر و مقاومتر میسازند پس حال میتوان فهمید که ماه نهم یا آذرماه در مفهوم آتش در واقع زمینه را برای ماه سخت و سرد فراهم میکند. در این ماه سرما فرا رسیده است ولی سختتر از آن در راه است. از این رو در این ماه جشنهای متعدد مربوط به آتش برگزار میشده است. جشنی به نام آذر جشن [آذرگان] روز نهم آذر (آذر روز از آذرماه) مرسوم بوده است. ابوریحان بیرونی از جشن دیگری که در ماه آذر برگزار میشده است سخن میگوید. اگرچه جشنهای دیگری نیز منسوب به آذر در آثار بیرونی آمده است. (آموزگار، ۱۳۸۶: ۲۳۶)
از طرفی با توجه به نقش روشنایی بخش آتش و رسیدن به طولانی ترین شبهای سال میتوان این نظر را نیز پذیرفت که جشنهای آتش نوعی یزشن و نثار آتش برای قدرت بخشیدن به نور و آتشی که نشانهی مرئی اورمزد است برای غلبه بر تاریکی بوده است و سپس با رسیدن به انقلاب زمستانی نور و روشنی پیروز شده و اورمزد آفریدگار یا دی پیروز میگردد.
در روایات استورهای این داستان به گونهی دیگری بازگو گردیده است. ایزد رپیهون (Rapiϑwa) در اوستا معنای نیمروز دارد و مفهوم آن گاه نیمروز، گرمای نیمروز و مینو یا ایزد موکل بر نیمروز است و نشان دهندهی گاه آرمانی در فرهنگ ایران باستان نیز است. برای مردمانی که در پس اندیشه شان سرمای آزاردهنده نقش بسته است زمان نیمروز که خورشید گرمابخش در بالاترین پایگاه خود قرار دارد، مسلماً از ارزش والایی برخوردار است و گاه قرینهی نیمه شب است که اوج قدرت فرمانروایی تاریکی است. رپیهون ایزد موکل بر این زمان، نگهبان گرماهای روی زمین هم است. او در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود. وظیفهی او این است که به یاری چشمه های زیرزمینی بشتابد و ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارد تا خشک نشوند. زمانی که ایزد رپیهون در زیر زمین به سر می برد و در نبرد با دیو سرماست باید او را با برپا کردن آیین های خاصی یاری داد و جشنهای آتش که در زمستان [بنا بر زند فرگرد یک اوستا بند ۲ و ۳ که در آن هفت ماه تابستان و پنج ماه زمستان است و تابستان در سیام مهر پایان مییافت] برگزار میشده، برای نیرو بخشیدن به او بوده است همانگونه که بسیاری معتقدند جشن سده [که جشن آتش بوده و در دهم بهمن ماه برگزار میشود] سد روز پس از رفتن اوست. (آموزگار، ۱۳۸۶: ۳۹۵-۳۹۹)
بدین ترتیب بعد فلسفی و چرایی جشن آذرگان که از برجسته ترین جشنهای آتش بوده است با توجه به نقش آتش در زندگی مردمان هند و ایرانی و ارتباط آن با اورمزد و نقش او در گاه شماری ایرانی مشخص میگردد.
اما در بعد بیرونی یا نمادین و اجرایی این جشن باید پذیرفت که علیرغم اهمیت آن حتی نسبت به جشن سده نیز کمرنگ تر شده و تنها تا حدودی در میان زرتشتیان که نگهبانان آیین ها و جشنهای کهن ایرانی در طی قرون گذشته بوده اند هنوز پابرجاست اگرچه همانند بسیاری جشنهای دیگر میرود تا تنها نامی از خود برجای گذارد.
زرتشتیان در این جشن، اغلب با لباس آراسته و تمیز به آتشکده و آدریان میروند، نیایشهای روزانه خود را انجام میدهند و سپس با همکاری موبد و با سرایش آتش نیایش که بخشی از خرده اوستا و در گرامیداشت آذر است، جشن آذرگان را گرامی میدارند.(نیکنام ،۱۳۸۲: ۹۷)
یارینامه ها
آموزگار، ژاله (۱۳۸۳)؛ تاریخ اساطیری ایران؛ تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
________ (۱۳۸۶)؛ زبان، فرهنگ، استوره؛ تهران: انتشارات معین.
دوشن گیمن، ژ (۱۳۷۸)؛ اورمزد و اهریمن؛ ترجمهی عباس باقری؛ تهران: نشر فرزان.
نیکنام، کورش (۱۳۸۲)؛ از نوروز تا نوروز؛ تهران: موسسه فرهنگی انتشاراتی فروهر.
هینلز، جان (۱۳۸۴)؛ شناخت اساطیر ایران؛ ترجمهی ژاله آموزگار؛ تهران: نشر چشمه.
[۱] دوشن گیمن در اینجا از معتقدانی است که احتمال میدهند که در دورانی سال در آذرماه پایان یافته و در دی ماه شروع میشدهاست زیرا در پایان آذر و آغاز دی شب درازترین زمان خود را میگذراند و بعد از فردا خورشید نیرو میگیرد و رشد میکند همانگونه که گفتهشد در وداها نیز جشنهای سال نو با آغاز فعالیت خورشید در انقلاب زمستانی مربوط است.
آتش به عنوان ابزار وسیلهی ایجاد گرما و نجات از تاریکی و حیوانات وحشی بوده و در ذات خود نیز دارای ارزش والایی در ذهن مردمان مهاجر هند و اروپایی بوده است. احتمالاً هند و اروپاییها جشنهای سال نویی شبیه جشنهای بابلیان و مصریان داشته اند. شباهتهای بین اساتیر یا مناسک لوپرکالیا(Luperques) در رم، کنتاورها (Centaures) در یونان، گاندهاروها (Gandharvas) در هند، فرض منشاء مشترک آنها را پیش میآورد. به موجب ودا، جشنهای سال نو مربوط به آغاز مجدد فعالیت آتش (خورشید) به هنگام انقلاب زمستانی بود. آغاز مجددی بود که پس از یک دوره فترت، یک نوع بین الهلالین رخ میداد و مردم با اداهایی آن را تقلید میکردند. ۱۲ روز کبیسه شکل مقدماتی ۱۲ ماه سال بود. آتشها روشن و خاموش میشد. وانگهی آتش بهویژه، شریک نظم راستین بود. آگنی در ودا، «زادهی رَتَه، ارابه ران رَتَه، نگهبان رَتَه» نامیده شدهاست. بی شک این به سبب نقش او در آداب و رسوم شرعی و به سبب ضرورت وجود او برای اجرای مناسک و نیز به خاطر ارزش کیهانی و اخلاقی او بوده است. در معنای اخلاقی آگنی ادروه (adruh) «بینیرنگ» و ادبدهه (adabdha) «نیرنگ ناپذیر» توصیف میشود و از اینرو وسیله ای برای آزمایش بیگناهی است و او را با عدالت پیوند میدهند. زرتشت هنگامی که تمام اینها را درنظر میآورد میتواند به همسانی ذاتی بین آتش و قانون اعتقاد پیدا کند: «با ایثار هدیه های نیایش به آتش تو میخواهم تا آنجا که بتوانم، پروردگارا، به دادگری تو بیندیشم!» (دوشن گیمن، ۱۳۷۸: ۴۶-۴۸). وجود داستانهایی از آزمایش با آتش یا سرب گداخته در ایران نیز نمادی از باور به این نقش اخلاقی آتش میباشد.
تا به امروز آتش کانون مناسک هندو و زرتشتی بوده است، اما ریشه های آن به دوران هند و اروپایی باز میگردد. در دین زرتشتی نیز آتش، پسر اهورامزدا، نشانهی مرئی حضور او و نمادی از نظم راستین اوست (هینلز، ۱۳۸۴: ۴۷-۴۸). در آیین های زرتشتی آتش مرکزیت دارد و نشانهی مرئی حضور اورمزد است و چنانچه گفته شد تقدس و گرامی بود آتش ریشهی کهن دارد (آموزگار، ۱۳۸۳: ۳۲).
با دانستن این نقش به بررسی جایگاه جشن آذرگان در گاهشمار ایران باستان خواهیم پرداخت. در واقع بجاست باور کنیم که هنگام تغییر گاهشمار ایران باستان به گاهشمار زرتشتی که احتمالاً در زمان اردشیر اول، حدود ۴۴۱ ق م، صورت گرفت چنانچه از کارهای اخیر هلیدگارده لوی Hildegarde Lewy و سید حسن تقی زاده برمی آید- توالی ماهها به همانگونه حفظ شده باشد. ماه آخر سال [ماه نهم گاهشمار برابر آذرماه][۱] در هر دو گاه شمار، آتر «آتش» است و احتمال دارد که ماه نخست [ماه دهم گاه شمار برابر دی ماه] هم، معنای خود را به طور کامل حفظ کرده باشد، زیرا این ماه که در فهرست زرتشتی به دثوش (Dathush) (دی) «آفریننده» هدیه شده، در گاه شمار فارسی باستان اَنامکه anāmaka نامیده میشد، عبارتی که میتوان «بینام» یا «منسوب به خدای بینام» تعبیر کرد همانگونه که مثلاً نزد عبرانیان بردن نام یهوه منع داشته است (دوشن گیمن، ۱۳۷۸: ۱۹-۲۰). بهمن که نخستین امشاسپند درگاه اهورامزدا و دست راست اوست نیز بلافاصله بعد از ماه دی در گاه شماری زرتشتی قرار میگیرد که میتواند تأییدکننده این نظر باشد.
بدین ترتیب میتوان پنداشت که با دادن صفت «آفریننده» به سخت ترین ماه سال، مردم را در برابر دیو سرما نیرومندتر و مقاومتر میسازند پس حال میتوان فهمید که ماه نهم یا آذرماه در مفهوم آتش در واقع زمینه را برای ماه سخت و سرد فراهم میکند. در این ماه سرما فرا رسیده است ولی سختتر از آن در راه است. از این رو در این ماه جشنهای متعدد مربوط به آتش برگزار میشده است. جشنی به نام آذر جشن [آذرگان] روز نهم آذر (آذر روز از آذرماه) مرسوم بوده است. ابوریحان بیرونی از جشن دیگری که در ماه آذر برگزار میشده است سخن میگوید. اگرچه جشنهای دیگری نیز منسوب به آذر در آثار بیرونی آمده است. (آموزگار، ۱۳۸۶: ۲۳۶)
از طرفی با توجه به نقش روشنایی بخش آتش و رسیدن به طولانی ترین شبهای سال میتوان این نظر را نیز پذیرفت که جشنهای آتش نوعی یزشن و نثار آتش برای قدرت بخشیدن به نور و آتشی که نشانهی مرئی اورمزد است برای غلبه بر تاریکی بوده است و سپس با رسیدن به انقلاب زمستانی نور و روشنی پیروز شده و اورمزد آفریدگار یا دی پیروز میگردد.
در روایات استورهای این داستان به گونهی دیگری بازگو گردیده است. ایزد رپیهون (Rapiϑwa) در اوستا معنای نیمروز دارد و مفهوم آن گاه نیمروز، گرمای نیمروز و مینو یا ایزد موکل بر نیمروز است و نشان دهندهی گاه آرمانی در فرهنگ ایران باستان نیز است. برای مردمانی که در پس اندیشه شان سرمای آزاردهنده نقش بسته است زمان نیمروز که خورشید گرمابخش در بالاترین پایگاه خود قرار دارد، مسلماً از ارزش والایی برخوردار است و گاه قرینهی نیمه شب است که اوج قدرت فرمانروایی تاریکی است. رپیهون ایزد موکل بر این زمان، نگهبان گرماهای روی زمین هم است. او در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود. وظیفهی او این است که به یاری چشمه های زیرزمینی بشتابد و ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارد تا خشک نشوند. زمانی که ایزد رپیهون در زیر زمین به سر می برد و در نبرد با دیو سرماست باید او را با برپا کردن آیین های خاصی یاری داد و جشنهای آتش که در زمستان [بنا بر زند فرگرد یک اوستا بند ۲ و ۳ که در آن هفت ماه تابستان و پنج ماه زمستان است و تابستان در سیام مهر پایان مییافت] برگزار میشده، برای نیرو بخشیدن به او بوده است همانگونه که بسیاری معتقدند جشن سده [که جشن آتش بوده و در دهم بهمن ماه برگزار میشود] سد روز پس از رفتن اوست. (آموزگار، ۱۳۸۶: ۳۹۵-۳۹۹)
بدین ترتیب بعد فلسفی و چرایی جشن آذرگان که از برجسته ترین جشنهای آتش بوده است با توجه به نقش آتش در زندگی مردمان هند و ایرانی و ارتباط آن با اورمزد و نقش او در گاه شماری ایرانی مشخص میگردد.
اما در بعد بیرونی یا نمادین و اجرایی این جشن باید پذیرفت که علیرغم اهمیت آن حتی نسبت به جشن سده نیز کمرنگ تر شده و تنها تا حدودی در میان زرتشتیان که نگهبانان آیین ها و جشنهای کهن ایرانی در طی قرون گذشته بوده اند هنوز پابرجاست اگرچه همانند بسیاری جشنهای دیگر میرود تا تنها نامی از خود برجای گذارد.
زرتشتیان در این جشن، اغلب با لباس آراسته و تمیز به آتشکده و آدریان میروند، نیایشهای روزانه خود را انجام میدهند و سپس با همکاری موبد و با سرایش آتش نیایش که بخشی از خرده اوستا و در گرامیداشت آذر است، جشن آذرگان را گرامی میدارند.(نیکنام ،۱۳۸۲: ۹۷)
یارینامه ها
آموزگار، ژاله (۱۳۸۳)؛ تاریخ اساطیری ایران؛ تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
________ (۱۳۸۶)؛ زبان، فرهنگ، استوره؛ تهران: انتشارات معین.
دوشن گیمن، ژ (۱۳۷۸)؛ اورمزد و اهریمن؛ ترجمهی عباس باقری؛ تهران: نشر فرزان.
نیکنام، کورش (۱۳۸۲)؛ از نوروز تا نوروز؛ تهران: موسسه فرهنگی انتشاراتی فروهر.
هینلز، جان (۱۳۸۴)؛ شناخت اساطیر ایران؛ ترجمهی ژاله آموزگار؛ تهران: نشر چشمه.
[۱] دوشن گیمن در اینجا از معتقدانی است که احتمال میدهند که در دورانی سال در آذرماه پایان یافته و در دی ماه شروع میشدهاست زیرا در پایان آذر و آغاز دی شب درازترین زمان خود را میگذراند و بعد از فردا خورشید نیرو میگیرد و رشد میکند همانگونه که گفتهشد در وداها نیز جشنهای سال نو با آغاز فعالیت خورشید در انقلاب زمستانی مربوط است.
نقل از وبلاگ ایرانشهر