رنه ژان ماری ژوزف گنون در پانزدهم نوامبر سال ۱۸۸۶ م. در بلوای فرانسه در خانوادهای کاتولیک متولد شد. در جوانی ریاضی و فلسفه آموخت و به محافل معنویتگرا رفت و آمد داشت. در سال ۱۹۱۲ در سن ۲۶ سالگی، از طریق تصوف، مشرف به آیین اسلام گشت و نام «عبدالواحد یحیی» را برای خود برگزید. بسیار زود به زبانهای یونانی، لاتین، انگلیسی، ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی، سانسکریت، عبری، عربی و بعدها چینی مسلط شد. در سال ۱۹۳۰، پس از مرگ همسر نخستش، پاریس را به مقصد قاهره ترک گفت ودر آنجا با زنی مسلمان ازدواج نمود. مدت بیست سال تا هنگام درگذشتش در سن ۶۵ سالگی (در سال ۱۹۵۱) به اروپا بازنگشت وی در شب ۷ ژانویه ۱۹۵۱ پس از طی یک دوره بیماری، درگذشت و مطابق با شعائر اسلامی در یکی از قبرستانهای مسلمانان در اطراف قاهره دفن شد.
آنچه در زندگی پر از شور معنوی گنون جلب توجه میکند، شیوه مواجهه او با دنیای مدرن است؛ چنان که هر چه بیشتر دریای معرفت ادیان جهان، از آیین اسلام و مسیح گرفته تا آیین هندو و دائو را مورد مطالعه و بررسی قرار میداد، در برابر روح شورشگر و ضد دینی جهان مدرن بیشتر موضع میگرفت. در واقع، از سویی نقد گنون به دنیای مدرن و از سوی دیگر گرایش او به معارف معنوی، فاقد هرگونه فرضیات تحمیلی مدرن بود؛ این امر برای کسی، امکانپذیر نیست مگر با شناختِ مدرنیسم به همانگونه که هست. همین شناختِ عمیق گنون از جهان سنتی و مدرن، نوشتههایش را دارای دو جنبه ساخت:
یکی توجه به بُعد معنوی ادیان و سنن، و دیگری جنبه نقادانه تأملات وی در برخورد با دنیای مدرن.
پیش از آغاز بحث در مورد کتابهای وی، لازم به تذکر است که مقالات بسیاری از گنون در نشریات گوناگون فرانسه به چاپ رسیده است.
گنون علاوه بر تسلط کامل بر زبان ساسنکریت، با متون دست اول آیین و مکاتب هندو سر و کار داشت، با سنت شفاهی مکتب ادوایتا در ارتباط بود. درآمدی بر مطالعه آموزههای هندو، نخستین کتابی است که گنون منتشر ساخت. دکتر سید حسین نصر درباره این کتاب میگوید: «همچون انفجار ناگهانی آذرخش، ورود سرزدهی مجموعهای از معارف و منظری کاملاً بیگانه با حال و هوا و جهانبینی حاکم و کاملاً متضاد با همه مشخصّهها، ذهنیت متجدد را به درون عالم متجدد نوید میداد.» این کتاب، شامل چهار بخش است:
۱ـ پرسشهای ابتدایی ۲ـ مشخصه عمومی اندیشه شرقی ۳ـ آموزههای هندو ۴ـ تفسیرهای غربی.
آثار گنون را میتوان یک کلّ منسجم در نظر گرفت، چنان که «گویی همهی آنها را در یک نوبت نوشته و سپس طی چند دهه منتشر ساخته است.» از این رو، غیر از بخش سوم کتاب درآمدی بر مطالعه آموزههای هندو، که مختص به آموزههای مکاتب هندو است — و در نوع خود بینظیر است — معانی بسیاری از اصطلاحات پرکاربرد و مبانی و مباحث مورد توجه گنون در آثار بعدیاش و به طور کلی الگوی خردورزی حکمای جاویدان خرد، در این کتاب پیریزی شده است.
انسان و صیرورتش (گردشش) طبق ودانتا مکمل کتاب یادشده است. از دیگر نوشتههای مهم گنون در حوزه دینپژوهی، سهگانه بزرگ است که به آموزههای چینی، به ویژه تفسیر دائوی آنها میپردازد. گنون برای آیین دائو، شأن و منزلتی والا قایل شده و میگوید: «در شرق دور هر چیزی از یک گروه عرفانی و رازآموزی (در هر درجهای که باشد) ضرورتاً با آیین دائو بستگی دارد.»
جدا از کتاب اخیر، چند فصلی از کتابهای دیگر وی و نیز پارهای از مقالاتش به موضوعِ «اندیشه و سنت خاور دور» میپردازند. چشماندازی بر طریقت اسلامی و آئین دائو عنوان کتابی است که از چند مقاله گنون تشکیل شده و پس از درگذشتش به این صورت به چاپ رسیده است.
چنان که گفته شد، گنون در پاریس به محافل معنویتگرای مدرن رفت و آمد داشت و به انحرافها و خطاهای آنها به خوبی آگاه بود. «اشتباه روحگرایی» و «تئوسوفیسم: تاریخچه یک مذهب دروغین» به این موضوع میپردازند؛ هرچند آثار دیگر گنون خالی از اشاره به این مسأله نیستند؛ تا آن جا که چند فصل پایانی (به نوعی) مهمترین کتاب گنون، با عنوان «سیطره کمیت»، به این موضوع اختصاص یافته است. از اصطلاحاتی که او در این حوزه به کار برده، «رازآموزی دروغین» (pseudo-initiation) و «سنت معکوس» (counter-tradition) است.
نمادپردازی یا رمزگرایی، جنبه دیگر آثار گنون است. در نگاه سنّتی، همه چیز یک نماد است و نمادپردازی در سلسله مراتب وجود و البته معرفت طرح میشود. مارتین لینگز با اشاره به نگاه گنون به نمادها، مینویسد: «همه چیز رمز است، اگر رمزی در کار نبود هیچ چیز نمیتوانست به وجود بیاید، اما رمزهای بنیادین آنهایی هستند که به وضوح، وجوه حقیقت برین و طریقت برین را بیان میکنند».
آنچه در زندگی پر از شور معنوی گنون جلب توجه میکند، شیوه مواجهه او با دنیای مدرن است؛ چنان که هر چه بیشتر دریای معرفت ادیان جهان، از آیین اسلام و مسیح گرفته تا آیین هندو و دائو را مورد مطالعه و بررسی قرار میداد، در برابر روح شورشگر و ضد دینی جهان مدرن بیشتر موضع میگرفت. در واقع، از سویی نقد گنون به دنیای مدرن و از سوی دیگر گرایش او به معارف معنوی، فاقد هرگونه فرضیات تحمیلی مدرن بود؛ این امر برای کسی، امکانپذیر نیست مگر با شناختِ مدرنیسم به همانگونه که هست. همین شناختِ عمیق گنون از جهان سنتی و مدرن، نوشتههایش را دارای دو جنبه ساخت:
یکی توجه به بُعد معنوی ادیان و سنن، و دیگری جنبه نقادانه تأملات وی در برخورد با دنیای مدرن.
پیش از آغاز بحث در مورد کتابهای وی، لازم به تذکر است که مقالات بسیاری از گنون در نشریات گوناگون فرانسه به چاپ رسیده است.
گنون علاوه بر تسلط کامل بر زبان ساسنکریت، با متون دست اول آیین و مکاتب هندو سر و کار داشت، با سنت شفاهی مکتب ادوایتا در ارتباط بود. درآمدی بر مطالعه آموزههای هندو، نخستین کتابی است که گنون منتشر ساخت. دکتر سید حسین نصر درباره این کتاب میگوید: «همچون انفجار ناگهانی آذرخش، ورود سرزدهی مجموعهای از معارف و منظری کاملاً بیگانه با حال و هوا و جهانبینی حاکم و کاملاً متضاد با همه مشخصّهها، ذهنیت متجدد را به درون عالم متجدد نوید میداد.» این کتاب، شامل چهار بخش است:
۱ـ پرسشهای ابتدایی ۲ـ مشخصه عمومی اندیشه شرقی ۳ـ آموزههای هندو ۴ـ تفسیرهای غربی.
آثار گنون را میتوان یک کلّ منسجم در نظر گرفت، چنان که «گویی همهی آنها را در یک نوبت نوشته و سپس طی چند دهه منتشر ساخته است.» از این رو، غیر از بخش سوم کتاب درآمدی بر مطالعه آموزههای هندو، که مختص به آموزههای مکاتب هندو است — و در نوع خود بینظیر است — معانی بسیاری از اصطلاحات پرکاربرد و مبانی و مباحث مورد توجه گنون در آثار بعدیاش و به طور کلی الگوی خردورزی حکمای جاویدان خرد، در این کتاب پیریزی شده است.
انسان و صیرورتش (گردشش) طبق ودانتا مکمل کتاب یادشده است. از دیگر نوشتههای مهم گنون در حوزه دینپژوهی، سهگانه بزرگ است که به آموزههای چینی، به ویژه تفسیر دائوی آنها میپردازد. گنون برای آیین دائو، شأن و منزلتی والا قایل شده و میگوید: «در شرق دور هر چیزی از یک گروه عرفانی و رازآموزی (در هر درجهای که باشد) ضرورتاً با آیین دائو بستگی دارد.»
جدا از کتاب اخیر، چند فصلی از کتابهای دیگر وی و نیز پارهای از مقالاتش به موضوعِ «اندیشه و سنت خاور دور» میپردازند. چشماندازی بر طریقت اسلامی و آئین دائو عنوان کتابی است که از چند مقاله گنون تشکیل شده و پس از درگذشتش به این صورت به چاپ رسیده است.
چنان که گفته شد، گنون در پاریس به محافل معنویتگرای مدرن رفت و آمد داشت و به انحرافها و خطاهای آنها به خوبی آگاه بود. «اشتباه روحگرایی» و «تئوسوفیسم: تاریخچه یک مذهب دروغین» به این موضوع میپردازند؛ هرچند آثار دیگر گنون خالی از اشاره به این مسأله نیستند؛ تا آن جا که چند فصل پایانی (به نوعی) مهمترین کتاب گنون، با عنوان «سیطره کمیت»، به این موضوع اختصاص یافته است. از اصطلاحاتی که او در این حوزه به کار برده، «رازآموزی دروغین» (pseudo-initiation) و «سنت معکوس» (counter-tradition) است.
نمادپردازی یا رمزگرایی، جنبه دیگر آثار گنون است. در نگاه سنّتی، همه چیز یک نماد است و نمادپردازی در سلسله مراتب وجود و البته معرفت طرح میشود. مارتین لینگز با اشاره به نگاه گنون به نمادها، مینویسد: «همه چیز رمز است، اگر رمزی در کار نبود هیچ چیز نمیتوانست به وجود بیاید، اما رمزهای بنیادین آنهایی هستند که به وضوح، وجوه حقیقت برین و طریقت برین را بیان میکنند».
«نمادهای بنیادین: زبان همگانی علم قدسی» نیز از کتابهایی است که پس از درگذشت گنون با جمعآوری مقالاتش، به چاپ رسید. مروری بر عناوین مقالات یا فصول کتاب، خواننده را حیرتزده میکند: گفتار و نماد ، زبان پرندگان، سرزمین خورشید، جنبههایی از نمادپردازی ماهی، سلاحهای نمادین، کوه و غار، هشتضلعی، نمادهای تناظر، درخت جهانی، نمادپردازی نردبان، هفت پرتو و رنگین کمان، نور و باران، پل و رنگینکمان، دل و مغز، چشم همه بین و شهر الهی تنها بخشی از ۷۶ فصل این کتاب هستند. از جنبههای برجسته این کتاب (در قبال آنچه ما در زندگی روزمره خود فرا گرفتهایم) بخشیدن معنای جدید به بسیاری از چیزها است — اعم از آن که مصنوع بشر سنتی باشد یا طبیعی.
آنچه به طور عمومی به منزله اندیشه بارز گنون تلقی میشود، نقد تند او به دنیای یکسره عاری از معنویتی است که مدرنیسم آن را خلق کرده و در پی جهانیکردن آن است.
«شرق و غرب» (۱۹۲۵)، «بحران دنیای متجدد» (۱۹۲۷) و «سیطره کمیت و علایم آخرالزمان» (۱۹۴۵) سه کتابی است که در آنها غرب مدرن از منظر حکمت کهن (که سابقاً در شرق و غرب یافت میشد و اکنون تنها این مشرق زمین است که بر حفظ آن دوام آورده) تجزیه، تحلیل و نقد شده است. همچنین انحرافات علم و فلسفه مدرن با موشکافی و دقت ژرف گنون مشخص گشتهاند.
گنون بر اساس آیین هندو (به طور ویژه) و آموزههای دیگر ادیان، فلسفه تاریخ خود را بنا مینهد. بر اساس مسلک هندوان، طول یک دوره انسانی (مانوانترا)، از چهار دوره تشکیل شده است که عبارتند از:مراحل تنزل معنویت ابتدایی، که در سنت غربی از آنها با عنوان عصر زرّین، سیمین، مفرغین و آهنین یاد شده است. طبق همین سیر افول روحانیتِ مردمان، در دوره آهنین نیز جهان هرچه به پایان نزدیکتر میشود، بیشتر در مادیّت فرو رفته و بیشتر اسیر کمیّت شده و بیشتر از کیفیّت دور میشود تا به اسفلالسافلین میرسد.
اکنون در پایان دوره آهنین یا به زبان هندوی «کالی یوگا» قرار داریم؛ پس از گذران این دوره، بازگشت به معنویت آغازین و سر و سامان یافتن این بینظمی و هرج و مرج جهان و خروج از ظلمت آخرالزمانی پیشروی ماست.
مرحوم آقای حاج علی تابنده (محبوب علیشاه) در کتاب خورشید تابنده در باره رنه گنون چنین مینویسند : گنون از منادیان بحران معنویت در غرب و ظلمانی شدن دنیای متجدد است. متجاوز از بیست کتاب و تعداد بسیاری مقاله در این باره و در موضوع ادیان مختلف و تطبیق آنها دارد که همگی به مذاق عرفانی به تحقیق میپردازد.(خورشید تابنده ص۴۳۹)
میراث گنون بیش از هر چیز نوشتههای اوست و نه کولهباری از زندگینامههای پراکنده؛ این همان چیزی است که خود او خواستار آن بود.