
اول- اگر استعداد و قوت آن داری كه دانا و محقق شوی و بدلايل قطعی و برهان عقلی مذهب مستقيم را ازين ميان مذاهب مختلف بيرون آری ميان دربند كاری كن كه از تقليد كاری بر نيايد و از گفتن: انا وجدنا آباء نا علی امه و انا علی آثار هم مقتدون چيزی نگشايد و اگر استعداد و قوت اين نداری دانايی از دانايان و محققی از محققان طلب كن و عذر ميار كه نمی يابم كه جوينده يابنده است و خود را رخصت مده كه درين زمان ما مردان خدا نيستند كه عالم خالی از ايشان نباشد و چون يافتی نگاه دار و خدمت او را غنيمت شمار و صحبت او را سر همه نعمتها دان و خود را بوی تسليم كن و وجود خود را از خود و رای خود خالی ساز و باطن خود را از وی وارادت وی و محبت وی پر گردان و هر چند كه ترا از خود دور كند و از در خود براند كه ايشان را اختلاط هر كس و صحبت هر كس تحمل نباشد ملازم در وی باش و جهد كن كه چنان شوی كه نتواند كه ترا قبول نكند چون مقبول وی شدی راه راست يافتی و از اهل نجات گشتی
ای درويش مراد من از اين دانا و محقق نه اين علمای بی عمل و نه اين مشايخ بی تقوايند اگر (كذا- ظ- كه) خود را به علما و مشايخ مانند كرده كه ايشان هزار بار از تو مقلدتر و گمراهتر و از خدايتعالی دورترند با وجود دوری خود را نزديك می دانند و از غايت جهل و تاريكی خود را دانا و با نور شناسند و هر نوبت كه اين آيه را بخوانند كه او كظلمات فی بحر لجی يغشيه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق به ولايت خطا و هندوستان حوالت كنند و هرگز بخود اين گمان نبرند و هر آينه بايد كه چنين باشد كه علامت جهل مركب اينست
قومی به خيال در غرور افتــــادند
وز غايت جهل در سرور افتــادنـد
معلوم شود چو پــردهها بردارنــــد
كز كوی تو دور دور دور افتادنــد
ای درويش اين دانا و محقق را در مساجد بر منابر وعظ و تذكير نيابی و در مدارس بر بساط تدريس و منصب در ميان اهل كتاب و بت پرستان نيابی و در خانقاه بر سر سجاده در ميان اهل خيال و خود پرستان نيابی الا از هزار كس يك كس در اين سه موضع خدای شناس و محقق باشد و از جهت خدای كاری كند ای درويش دانا و محقق و مردان خدای در زير قبها باشند كه آن قبها حارس و دور باش ايشان باشد و حصار و سلاح ايشان گردد و سبب نزاهست و طهارت وی باشد آن نه قبه بود آن مكر و حيله شيطان باشد.
ای درويش ظاهر ايشان همچون ظاهر عوام باشد و باطن چون باطن خواص ايشان پيشوايی و مقتدايی بخود راه ندهند و دعوی سری و سروری نكنند هر كس به كسبی و كاری بقدر حاجت خود مشغول باشند و تعيش ايشان بكسب ايشان باشد و از مال پادشاهان و ظالمان گريزان باشند و در كسب طلب زيادتی نكوشند و اگر بی سعی و كوشش ايشان زياده از حاجت ايشان حاصل شود ايثار كنند پيری و عيال را بهانه ساخته ذخيره نكنند باقی بذكر و فكر مشغول باشند و بيشتر اوقات به عزلت و خلوت گذرانند و اختلاط اهل دنيا دوست ندارند و مجالست ارباب مناصب دشمن دارند و اگر ميسر شود به صحبت عزيزان و مشاهده درويشان روزگار گذرانند و بمحافظت و مراقب احوال و اقوال يكديگر روز را به شب و شب را به روز رسانند و انتظار مرگ كشند تا ازين شهر پر غوغا و ازين دريای پر امواج و ازين عالم پر حوادث كه نامش قالب انسانيست خلاص يابند چنانكه اميرالمؤمنين علی عليه السلام فرمود (فزت برب الكعبه)
و اگر چنانچه اين هر دو طريق كه گفته شد نمی توانی كرد اين طريق سيم كه فرموده همه است پيش گير كه هم به طريق نجات است و آن دوازده چيز را كه يك نوبت گفته شد حرفت خود ساز ای درويش بيقين بدان كه در جمله اديان و مذاهب صحبت نيكان و فرمانبرداری ايشان و راحت رسانيدن به همه كس طاعتست و از خدای راضی بودن و با خلق خدای صلح كردن و اخلاق بد دوزخست.
ای درويش بر تو باد كه ازين سه طريق كه گفته شد هر كدام كه می دانی و می توانی پيش گير كه به غير ازين سه طريق، طريق ديگر به خدا نيست
کشف الحقایق
عزیزالدین نسفی
ادامه دارد