آقای حاج عبدالغفور ابوالحسن زاده مقدم قوچانی(درویش ناصرعلی)

علوم غریبه را نیز نزد مرحوم ادیب خراسانی اموخته و به ریاضاتی مشغول شدند. ولی عقده ُدل با تحصیل علوم ظاهری گشوده نشد وتسکین خاطر با ریاضات مختلفه حاصل نگردید.لذا در مرداد ماه سال ۱۳۳۸ به دلالت دائی مکرمشان مرحوم دکتر افتخارالحکما که از سالکین راه و مقیم مشهد بود ،به بیدخت رفته خدمت حضرت اقای صالح علیشاه (طاب ثراه) مشرف به شرف ایمان گردیدند. و در زمان قطبیّت حضرت اقای رضاعلیشاه،از طرف ایشان به تاریخ بیستم اردیبهشت ۱۳۵۵ مأذون به اقامه جماعت فقرا گردیدندو هفت سال بعد در بیست وپنجم رجب المرجب ۱۴۰۳ قمری برابر با نوزدهم اردیبهشت ۱۳۶۲ شمسی با لقب (درویش ناصر علی) مأذون و مأمور به دستگیری طالبین وارشاد سالکان شدند . اما ایام ارشاد ایشان دیری نپایید و متأسفانه در بیست و یکم تیر ماه ۱۳۶۶ دعوت حق را لبیک گفته و به وصال دلدار رسیدند و در همان قوچان به خاک سپرده شدند .
از ایشان رباعی ذیل به یادگار مانده است
از دانش خود به قیل و قال افتادم وز بینش خود به نقد حال افتادم
چون حال جمال ذات را شد مرآت از حیرت دید حال لال افتادم
نقل از خورشید تابنده